توضیحات
میران محمدی در رمان خدای شیطنت، پسری سختگیر و متعصب نسبت به جنس مونث است. زخم خورده از اتفاقات گذشته زندگی.. در به در راهی برای رسیدن به آرامش.. برای زدن زخم مشابه خودش تو قلب باعث و بانی پریشونیش.. بعد از تلاش برای پیدا کردن شخص مورد نظر.. دخترش و پیدا می کنه.. میشه سوژه زندگیش.. دختری که باید تقاص مادرش و پس بده.. دختری ساده و سر به زیر که مناسب ترین گزینه اس برای سیبل هدف شدن…
اسم رمان: رمان خدای شیطنت
نویسنده این اثر: نیاز احمدی
ژانر رمان: عاشقانه، طنز
گوشه ای از داستان رمان خدای شیطنت
باز هم صدای داد و بی داد بابا کل خونه رو پر کرده بود. این دفعه سر چی؟ پوزخندی توی دلم زدم.. سر قبض برق میگفت باز معلوم نیست چیکار کردین که باید انقدر پول بی زبون رو بدم. سرم به در اتاق تکیه دادم قطره اشکی لجوج از گوشه چشمم راه گرفت؛ آروم سر خورد و روی گونهام فرود اومد.
اونقدر سفت خواهر کوچیکم رو بغل کرده بودم که حتی فرصت پاک کردن اشکهام رو نداشتم… فقط زیر لب به این دنیا فحش میدادم. صدای مامانم رو میشنیدم؛ باز هم مثل همیشه سکوت کرده بود چیزی نمیگفت یا با آرامش جواب خشونت های بابام رو میدادم اما آخرش سیلی بود که حواله صورت نازش میشد!
من دیگه کشش و توان پا در میونی نداشتم … حتی حاضرم شرط ببندم باز هم مثل دفعه های قبل سیلی حواله صورتم بشه و قلبم بیشتر از قبل ترک برداره. فقط پشت در می نشستم سرم رو میچسبیدم بی صدا اشک میریختم تا بلکه دلم سبک بشه.
