توضیحات
موضوع رمان خانه اجنه، درباره دختری به نام سایه است. سایه پلیس جوانی است که پرونده بسیار مرموزی را بر عهده می گیرد. این پرونده در ظاهر یک پرونده ساده است اما در حقیقت یک پرونده بسیار عجیب و غیر قابل باور است. سایه بعد از فهمیدن ماجرای پرونده سعی می کند همه چیز را درست کند اما…
اسم رمان: رمان خانه اجنه
نویسنده این اثر: آرمیتا حسینی
ژانر رمان: ترسناک، پلیسی، معمایی
گوشه ای از داستان رمان خانه اجنه
پشت میز کارم نشسته بودم و در گوشی ام عکس های خانوادگی را نگاه می کردم. شاید از بد شانسی من بود که پدرم شهید شد و من و مادرم تنها ماندیم. شاید هم خوش شانسی بود که همچین پدری داشتم. همیشه دلم می خواست مثل پدرم باشم؛ اما الان فقط می خواهم مثل خودم باشم.
رادوین در اتاق را باز کرد و احترام نظامی گذاشت.
– چرا نفس نفس می زنی؟
کمی نفس کشید و بعد از درست شدن نفسش گفت:
– راستش رئیس من رو فرستاد اینجا! نمی دونی چقدر دویدم. گفت بیام بگم که…که چی؟
خنده ام گرفته بود؛ اما خنده ام را نگه داشتم. دست هایش را روی سرش گذاشته بود و حالت تفکر به خودش گرفته بود. ناگهان انگار که چیزی به ذهنش رسیده باشد، گفت:
– آها گفت پرونده ی جدید دارین فورا برین دفترش.
سرم را به علامت «باشه» تکان دادم. از پشت میز بلند شدم و چادرم را صاف کردم. البته من چادری نیستم؛ اما در محل کار واجب است. ست دفتر رئیس رفتم و داخل شدم. احترام گذاشتم و روی صندلی نشستم. رئیس سبیل هایش را رها کرد و صاف نشست. جدی به چشمانم خیره شد و گفت:
– من این پرونده رو به خیلی ها پیشنهاد دادم؛ اما قبول نکردن. نمی دونم تو قبول می کنی یا نه؟