توضیحات

رمان حوای
(بدون سانسور) دانلود رمان حوای من اثر ف_سدنی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
داستان دختری که گذشته و خاطراتش به فراموشی سپرده شده است.
اکنون مردی پیدا شده که مدعی عشق سابقشه! با دلیل و مدرک…
خب آویسا دل به دایان سپرده و شروع زیبایی برای جفتشون رغم می خورد که با یک تماس و إفشای واقعیتی در گذشته رخ داده است و دایان ازش مخفی کرده دل چرکین شده با جنینی که 2-3 ماه است که در دلش تکان می خورد، می رود تا اصل ماجرا رو بفهمد!
به نظرتون دوباره به سوی هم بر می گردند؟
خلاصه رمان : حوای من
_ویدا جان بیام؟
تعلل کنان صداش اومد…
_بیا عزیزم.
درب اتاق پـُرُو رو باز کردم و به دختر روبروم خیره شدم!
با اون چشم های آبی دریایی نگاهی به لباس توی تنش و بعد بهم کرد.
_خوبه به نظرت دایان؟
نگاهم رو که به شکمش انداختم که بیش از حد بزرگ شده بود لب برچید…
_بد می شه با این شکم؟
_نه خانوم… اتفاقا خیلی بهت میاد، قبل پـُرُو فکر می کردم بهت نیاد اما برعکس شد.
_پس بخریم همین رو؟
_من پسندیدم. نظر خودت ملاکه…
_پس بخریم.
بعد حساب کردن قیمت لباس و خریدش برای شام به رستوران رفتیم.
می دونستم نشستن روی صندلی اذیتش می کنه اما اصرار داشت برای اومدن به رستوران مورد علاقه اش…
_دایان جان باید قرص هام رو بخورم بی زحمت آب می ریزی برام؟
لیوان آب رو به دستش دادم و گفتم:
_بابات خونه نیست؟
_نه امشب با مامانم اینا رفتن خونه ی لاله جون برای عرض تسلیت…
_چرا تسلیت؟
_نمی دونم مامان می گفت، مادرشون فوت کردن…
لبخندی به ادب خانومم زدم…
اوهوم، دوستان، یه رمان جدید پیدا کردم که حتماً دنبالش برین.
بهترین چیز درباره خواندن یک رمان، برای من توانایی تقویت تخیل و خلاقیتمه.
با خوندن این رمان بهتر میتونم از ذهنم فرار کنم.