توضیحات
تو گذشته رمان جنایات با طعم عشق، اتفاقاتی افتاده و حالا … یه سرگرد زخم خورده دنبال قاتل پدرشه… و یه دختر معصوم که داره قربانی میشه..سرنوشت این دو نفر چی میشه!؟…
اسم رمان: رمان جنایات با طعم عشق
نویسنده این اثر: شیرین سعادت
ژانر رمان: عاشقانه، پلیسی
گوشه ای از داستان رمان جنایات با طعم عشق
همیشه تو چشم های مادرم یه ترس، یه نگرانی خاص بود که من بعد از مطرح کردن موضوع این جشن تولد کوچیک، برای اولین بار ترسش رو پس زد تا دل من نشکنه. عاشقش بودم، تنها داراییم بود…تنها تکیه گاهم…خیلی برام مهم و باارزش بود، برای همین روی حرفش حرف نمی زدم.
ساعت 6:25 بعدازظهر که شد، بلند شدم تا لباس بپوشم. یه مانتو پاییزه مشکی، یه جین مشکی و یه شال قرمز برداشتم. موهای بلندم رو محکم پشت سرم بستم و یکم از جلوشون روکنار پیشونیم گذاشتم.. چقدر اصرار کردم که مامان اجازه بده رنگ کنم… میگفت نه سنت کمه، ولی حالا که داشت هجده سالم میشد، قبول کرد.
ابروهای مشکیه صافم رو خیلی دوست داشتم؛ دخترونه بودن. تو چشم های خاکستری رنگم سرمه کشیدم و یکم هم رژ لب قرمز زدم. لباسهام روپوشیدم و آخرین نگاه رو تو آینه به خودم انداختم… لبخند زیبایی زدم…البته میگفتن که زیباست! مادرم هر وقت که می خندیدم محو میشد و این نگاهش باعث می شد ساکت بشم…