رمان خوان
دانلود رمان
رمان جزیره
  • حجم: 2.78 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

رمان جزیره یکی دیگر از چهار داستان کوتاه مجموعه «چهار راه» غزاله علیزاده است. در ابتدای این داستان کوتاه می خوانیم… بهزاد پیش از خواب یاد جزیره افتاد. صبح پس از دیدن نسترن گفت: «بیا برویم آشوراده، ده سال پیش وقتی تو هم اینجا بودی، من با دسته ی به قول خودت «وحشی ها» سری به جزیره زدم. چه دورانی…یادش به خیر…

نام این اثر: رمان جزیره
نگارنده: غزاله علیزاده
سبک: عاشقانه

قسمتی از رمان جزیره

مادربزرگ زنده بود و من در شروع جوانی، تازه از فرنگ برگشته بودم. همه چیز برایم عجیب بود. حالا می خواهم بدانم آنجا چه تغییری کرده، مثل ما عوض شده یا هنوز تر و تازه است؟
دختر دست ها را در هم فروبرد، روی نوک پا ایستاد: «کی می رویم؟»
– خیلی زود…

حوالی ظهر راه افتادند. بعد از عبور از گرگان هوا تدریجا ابری شد. در بندرشاه، کجبار، روی بام های سفالی، گندم زارهای درو شده، شیروانی ها و ناودان ها بارش آغاز کرد. خیابان ها خلوت شد و گاه دسته هایی از زنان، شال ارغوانی بر سر، گونه ها برآمده، چهره ها به تردی نان گرده ی تازه، از خم خیابان ها و به شیشه ی سواری: «حتی چشم های پیرزن ها هم می درخشد! کاش ساکن اینجا بودیم.»

بهزاد، سرپیچ، چرخشی به فرمان داد:«در همان چند روز اول دچار ملال می شدی؛ مگر کار به دادت می رسید، کار سخت و دائمی! گاهی حسرت اینجور زندگی را دارم. (دست چپ را بالا گرفت و انگشت ها را از هم گشود.) یکی شدن با خاک و باران و آفتاب، اتکا به قدرت دست ها، خیش زدن و بذر پاشیدن، زمانی دراز به انتظار رویش گیاه نشستن…

خرید کتاب
35,000 تومان
https://romankhaan.ir/?p=29946
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!