توضیحات
شروع رمان تقاص اینگونه آغاز می شود… سال ها پیش وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم ،حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی زندگی من و تو گذاشت. شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق آتشین در گذشته باعث یک عشق آتشین دیگر در آینده شود. اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد، باید تقاص پس بدهیم. هم من هم تو، تقاص گناهی که نکردیم…
اسم رمان: رمان تقاص
نویسنده این اثر: هما پور اصفهانی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان دانلود رمان تقاص
با سر و صدایی که از بیرون میومد به زور چشمامو باز کردم. آفتاب از پنجره های بلند و سلطنتی اتاقم روی فرشای ابریشمی پهن شده بود. از تخت خواب بزرگ یه نفر و نیمه ام، پایین اومدم و حریری رو که مثل پرده از بالای تخت آویزون شده بود و دور تا دور تختم رو می گرفت مرتب کردم.
با دیدن تابلوی قشنگم که به دیوار بالای تخت بود لبخندی زدم و سلام نظامی دادم. کار هر روزم بود. قبل از خواب به تابلوم شب بخیر می گفتم و صبح به صبح بهش سلام می کردم. دمپایی های راحتیمو که شکل خرس بودن پا کردم و شنل نازکی روی لباس خوابم پوشیدم. چون اصلاً حال لباس عوض کردن نداشتم.
جلوی آینه وایسادم و به خودم خیره شدم. طبق روال بقیه روزا غر زدم:
– بازم یه روز دیگه. دوباره باید ول شم توی خونه. حالم از تابستون به هم می خوره. کی می شه تموم بشه؟ یه مسافرت هم نمی ریم دلمون باز بشه. خدایا یه کاری کن امروز حوصله ام سر نره. یا بزن پس کله سپیده پاشه بیاد اینجا که من از تنهایی در بیام. یه کار بهترم می تونی بکنی. عشق واهی منو واقعیش کن که …
این رمان با وجود کوتاهی بهار جوانی و فرار از محدودیتهای روحی رو دقیقا به همین شیوه مینویسه که میخواهیم در دنیای امروز زندگی نصیبمون باشه.
چطور میتوانم مطمئن شوم که فایل رمانی که دانلود میکنم ویروس ندارد؟
هیجان و ترس شخصیتهای نویسنده درت لذت زیادی داره، همیشه کنجکاوم که ادامه داستان چی میشه؟.