| جمعه 12 اردیبهشت 1404 | 15:41
رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان ترنم
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: رعنا و پرستو
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 2047

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان ترنم از رعنا و پرستو با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان پسریه که عاشق نامزد دوستش میشه. سعی می کنه از این دختر دوری کنه اما وقتی می فهمه این نامزدی زوری هست و دوستش سعی داره به ترنم تجاوز کنه دیگه نمی تونه عقب بمونه. حالا باید ترنم رو عاشق خودش کنه در حالی که خودش نوه یه تاجر #مراکشی بزرگ تو تهرانه و رسومات خاص و سفت و سختی برای ازدواج و حجله عروسی دارن… رسوماتی که شاید هیچ دختر ایرانی حاضر نباشه بهش فکر کنه…

خلاصه رمان : ترنم

داشتم ترنم رو به کرشمه و دیبا معرفی می کردم که صدای بلور از پشت سرم اومد که گفت – پدربزرگ گفتن بیاین پیش ایشون بعد هم بدون منتظر موندن برای جوابی از ما دور زدو رفت کرشمه آروم گفت – بلور از صبح از کنار ملک حسان تکون نخورده امیر … رمان ترنم نویسنده: ترنم ، پرستو با چشم هام به ترنم اشاره کردم که متوجه منظورم بشه از ماجرا خبر نداره مامان هم اومد و گفت – امیر تو برو پیش ملک حسان تا ما خانوم ها یکم صحبت کنیم با این حرف مامان ترنم نگران به من نگاه کرد.

قرار نبود تنهاش بذارم برای همین گفتم – فکر کنم ملک حسان هر دومون رو می خواد ببینه مامان دوباره گفت – برو امیر … اگه ترنمو خواست میای دنبالش … سوالی به مامان نگاه کردم اما اون با سر اشاره کرد برم رو به چشم های نگران ترنم کردم . اما چیزی نمی شد بگم کاش از چشم هام می خوند مجبورم زیر لب گفتم الان میام و رفتم سمت ملک حسان فقط امیدوارم مامان سوال سختی از ترنم نکنه … از اون بدتر … امیداورم چیزی راجب رسوماتی که به من گفت، به ترنم نگه

ترنم؛ با رفتن امیر سعی کردم با لبخند به مادرش و دخترا نگاه کنم انقدر آدم دیده بودم که مغزم همه روابط و اسم هارو نمی کشید هرچند استرس شدیدم هم تو این فراموش کردن ها بی تاثیر نبود مادر امیر گفت – ترنم جان خانواده مارو چطور می بینی رمان ترنم. از سوالش جا خوردم نگاهی به افراد گرم گفتگو انداختم و گفتم -بزرگ و منسجم … با این حرفم کرشمه گفت – خیلی بزرگ کرشمه و دیبا آروم خندیدن و مادر امیر گفت – دقیقا توصیف خوبی بود… پدر بزرگ امیر این انسجام خیلی براش مهمه…

خلاصه کتاب
داستان پسریه که عاشق نامزد دوستش میشه. سعی می کنه از این دختر دوری کنه اما وقتی می فهمه این نامزدی زوری هست و دوستش سعی داره به ترنم تجاوز کنه دیگه نمی تونه عقب بمونه. حالا باید ترنم رو عاشق خودش کنه در حالی که خودش نوه یه تاجر #مراکشی بزرگ تو تهرانه و رسومات خاص و سفت و سختی برای ازدواج و حجله عروسی دارن... رسوماتی که شاید هیچ دختر ایرانی حاضر نباشه بهش فکر کنه...
خرید کتاب
رایگان
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romankhaan.ir/?p=3747
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پرهود
    9 آذر -622 | 00:00

    با داشتن این به عنوان گزینه، دوست دارم صبح ها که بیدار میشم با خودم یکسری وقت در آرامش و بیشتر به ورزش سپری کنم.

  • بهتام
    9 آذر -622 | 00:00

    من می‌خواستم بدونم چه رمان‌های جدیدی به تازگی دارند منتشر می‌شوند؟

  • بهنام
    9 آذر -622 | 00:00

    رمان‌ها به من احساس همبستگی با شخصیت‌ها میده و از این رو به راحتی میتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!