رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان تاوان بوسه های تو
  • ژانر: #عاشقانه #طنز #کلکلی
  • نویسنده: لیدی آوا
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 279

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان تاوان بوسه های تو از لیدی بانو با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان در مورد دختری به اسم یغماست که برادرش طی یه اتفاقاتی با مزاحمش درگیر می شه مزاحم کشته و برادرش قاتل محسوب می شه وقتی همه اعضای خانواده برای رضایت پیش قدم می شند و نتیجه نمی گیرند یغما پیش قدم می شه طبق خواست بردار بزرگ مقتول ازدواج یغما با برادر دختر بازش فرنود شرط بخوشده شدن یغماست… پایان خوش

خلاصه رمان : تاوان بوسه های تو

پتو رو بالاتر کشیدم و سرم رو زیرش پنهان کردم و دوباره پلک هام رو روی هم گذاشتم ولی بابا بی خیال نمی شد دوباره آروم پتو رو از روی صورتم کنار زد و گفت: قرار نبود نماز کسی تو این خونه قضا بشه. _به خدا امروز جمعه است خدا هم یه تخفیفی به بنده هاش می ده ولی بنده به بنده اش نه! بابا: خودت میگی خدا منم بنده ی خدا نماز که تعطیل نمیشه! غرولند کنان بیدار شدم و گفتم: اجرتون با خدا! بابا: سلامت کو بابا؟ _علیک سلام… چه صبح دلنشینی! پله ها رو یکی دو تا پایین رفتم و راهی دستشویی شدم.

ولی با در بسته برخورد کردم لگدی نثار در کردم و گفتم: باز باید صف ببندیم، هزار بار نگفتم اون دستشویی حیاط رو راه بندازیم! صدای یحیی رو شنیدم که از اون پشت گفت: برو همین الان واسه راه اندازی کلنگش رو بزن! همونطور که به خودم می پیچیدم گفتم: بدون تو که نمیشه داداشی مگه میشه تو اون لحظه تاریخی غایب باشی! یحیی: من فعلا کارای مهمتری دارم! چند لحظه سکوت کردم که دوباره گفت: روبان یادت نره! _برای چی اونوقت؟ خندید و گفت: ببندی دور دسته کلنگ دیگه خواهر من!

لگد محکم تری نثار در کردم و گفتم: بجای وراجی بیا بیرون، اون تو چه غلطی می کنی؟ با لودگی گفت: بقیه این تو چه غلطی می کنن، تخلیه؟ _اشتهام رو کور کردی اول صبحی! همونطور که از دستشویی خارج میشد گفت: بعید میدونم چیزی مانع اشتهای تو بشه ماشاا… منتظر ادامه حرفش نشدم و تنه ای بهش ردم و با شتاب وارد شدم. خندید و گفت: کار دست خودت ندی خواهری؟ _یحیی میشه گورتو گم کنی؟ یحیی: چیه میخوای طوفان به پا کنی؟ یکی از جیغ های بنفشم رو نثارش کردم تا دمش رو روی کولش گذاشت و رفت!

خلاصه کتاب
داستان در مورد دختری به اسم یغماست که برادرش طی یه اتفاقاتی با مزاحمش درگیر می شه مزاحم کشته و برادرش قاتل محسوب می شه وقتی همه اعضای خانواده برای رضایت پیش قدم می شند و نتیجه نمی گیرند یغما پیش قدم می شه طبق خواست برادر بزرگ مقتول ازدواج یغما با برادر دختر بازش فرنود شرط بخوشده شدن یغماست… پایان خوش
https://romankhaan.ir/?p=5835
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پیروز
    9 آذر -622 | 00:00

    داشتن این آزادی که در هر زمانی که خواستم، تنها کافیست به این صفحه برگشته و دوباره داستانش رو شروع کنم.

  • بنفشه
    9 آذر -622 | 00:00

    رمان‌ها باعث میشه من بتونم به دنیای خودم فرار کنم و اوقات آزادم رو به بیکاری نگذرانم.

  • حامی
    9 آذر -622 | 00:00

    به نظر شما فرق بین یه کتاب الکترونیکی و رمان چیه؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!