توضیحات
میران محمدی در رمان تارگت، پسری سخت گیر و متعصب نسبت به جنس مونث است. زخم خورده از اتفاقات گذشته زندگی.. در به در راهی برای رسیدن به آرامش.. برای زدن زخم مشابه خودش تو قلب باعث و بانی پریشونیش.. بعد از تلاش برای پیدا کردن شخص مورد نظر.. دخترش و پیدا می کنه.. میشه سوژه زندگیش.. دختری که باید تقاص مادرش و پس بده.. دختری ساده و سر به زیر که مناسب ترین گزینه اس برای سیبل هدف شدن…
اسم رمان: رمان تارگت
نویسنده این اثر: گیسو خزان
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان رمان تارگت
نگاهم و از منوی روی میز که بی هدف ورق می زدمش به چهره گارسون های دختری که با لباس های یه جور لا به لای میزا می چرخیدن و سفارش می گرفتن دوختم به دنبال پیدا کردن سوژه مورد نظرم! قبل از اینکه بیام فکر می کردم کارم خیلی سخته..
پیدا کردن دختری که نه قد بلندی داشت.. نه هیکل درست و حسابی.. نه موهاش بلوند بود.. نه چشماش روشن.. نه ناخونای بلند و کاشت شده.. خلاصه هیچ چیزی که از فاصله زیاد جلب توجه کنه تو وجودش نبود.. اونم تو این هتل بزرگی که قسمت رستورانش اکثرا شلوغ بود.. با گارسونای همه از دم دختر.
ولی حالا.. می دیدم کارم انقدری هم سخت نیست.. سوژه مورد نظرم.. لا به لای اینهمه دختری که با تقری همشون شبیه هم بودن و شاید تفاوتشون از این فاصله و از نظر یکی مثل من فقط رنگ مو و لاک ناخونشون بود.. خیلی راحت تر از چیزی که فکر می کردم پیدا شد.