| جمعه 12 اردیبهشت 1404 | 17:20
رمان خوان
دانلود رمان
رمان بی فام
  • حجم: 2.55 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

در ابتدای رمان بی فام می خوانیم… گریختم که تنها باشم، مجالی داشته باشم که خودم را پیدا کنم. خودم بسازم، خودم باشم، از این تکلیف هایی که تعیین می شد و دست و پایم را غل و زنجیر می کرد، آزاد شدم. خشت به خشت رویاهایم را بالا بردم و حالا! حالا همان است که باید می شد اما زمین جوری چرخید و سرنوشت طوری رقم خورد که فقط یک چیز می خواهم، ”دل سوزاندن!“

نام این اثر: رمان بی فام
نگارنده: مهدیه شکری
سبک: عاشقانه

قسمتی از رمان بی فام

با شنیدن صدای نازک دخترانه ای سرم را با تعجب چرخاندم و از کنار شانه ام نگاهی به سرتا پایش کردم. در این برف و سرما یک تاپ با یقه ی باز زیر پالتویی کوتاه پوشیده است. شالی که بود و نبودش هیچ فرقی به حال خودش ندارد ولی برای بقیه چرا! هستند کسانی که دیدن این مناظر تحریک کننده را دوست دارند.

فاصله قدم با دختر طوری بود که خط سینه اش واضح جلوی چشمانم قرار داشت. سرم را چرخاندم و بی تفاوت گفتم: « خیر» ! دختر ولی قصد رفتن و بیخیال شدن نداشت: « اومدید استقبال کسی؟ »
جوابش را ندادم و فکر کردم اندازه جلبک هم مغز ندارد که اگر داشت با دیدن شخصی بدون چمدان این سوی دیواره شیشه ای بی معنی ترین سوال را پرسیده بلکه نخی داده باشد.

جای او بودم طور دیگری شروع می کردم مثلا از یک شباهت! من هم در این سرما و برف با وجود پالتو دو دکمه بالای پیراهنم مثل همیشه باز است پس راحت می توانست از یقه های باز و دمای بدنم بپرسد و راه را برای صحبت بیشتر باز کند. با نیشخندی روی لب غرق در افکارم بودم که یک آن او را بین جمعیت دیدم.

خرید کتاب
45,000 تومان
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romankhaan.ir/?p=1214
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!