توضیحات
داستان رمان به هادس خوش آمدید، درباره دختر جوانی به نام رودابه است. او در یک خانواده بزرگ و سرشناس کرمانی به نام شیخخانی بزرگ شده، اما تصمیم میگیرد برای تحصیل و دور ماندن از محیط خانواده به تهران برود. زمان داستان در روزهای جنگ تحمیلی و دوران پس از انقلاب اسلامی میگذرد و نیروهای عراق، تهران و مرکز شهر را مورد حمله موشکی قرار دادهاند…
اسم رمان: رمان به هادس خوش آمدید
نویسنده این اثر: بلقیس سلیمانی
ژانر رمان: اجتماعی، درام
گوشه ای از داستان رمان به هادس خوش آمدید
شایعه دهان به ذهان، محله به محله، شهر به شهر، حتی کشور به کشور چرخید. لطفعلی خان زنگ زد که: هر طور هست بلیت تهیه کن بیا کرمان.
خانم شهناز گریه کرد و شیرش را حرامش کرد که مایه ی دقش بوده و هست. تهمینه از اراک زنگ زد و به هر چه دانشگاه و دانشجو بود، بد و بیراه گفت.
منوچهر خان خندید و گفت: ان شاالله شهید بشی بلکه فامیل شیخ خانی به جایی برسند.
احسان چهار بار زنگ زد و اصرار پشت اصرار که: امشب برو خونه ی دایی یوسف.
برزو خان زنگ زد که: نمون خوابگاه، برو خونه یوسف خان.
کتاب خداوندان اندیشه سیاسی را برداشت. تا به نیاوران برسد، غروب شده بود. یوسف خان متعجب و خندان در را به رویش باز کرد، دستش را دراز کرد و رودابه برای اولین بار به او دست داد. مهندس سابق شرکت نفت صورتش را چهار تیغه کرده بود…