رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان با درد خوشبختم
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: مینا طلیب زاده
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 502

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان با درد خوشبختم از مینا طبیب زاده با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

یک دختر از جنس تنهایی و یک پسر از جنس تکبر و خودخواهی جنگ بزرگی که بین این خواننده مشهور و استاد دانشگاه محبوب در میگیره در نهایت به عشق و جنون ختم میشه…

خلاصه رمان : با درد خوشبختم

اینکه نطفه ی تمام حرف های چرت فامیل را همان شاهرخ با اعتقادات مسخره اش بنا کرده بود را سانسور گرفتم و ادامه دادم: -من حرفی ندارم شما بگی برو من میرم نمی خوام که سربار باشم یا مانع کنار هم بودن مادر و فرزند ولی خودت بهتر میدونی من حوصله حرف مردم و شایعه پراکنی های فامیل رو ندارم. شما خودت قول میدی نذاری حرفی دربیاد؟ زن عمو طره موی مش شده اش را پشت گوش انداخت و گفت: – کی از خونه مجردی حرف زد گل من؟ تو امانت آسیه خدابیامرز هستی دست من،

امانت رو که دور نمیندازن رو چشم میذارن. حرف من چیز دیگه بود خیال جان. منظور من این بود تو تا هر وقت بخوای قدمت رو چشم من و عموت هست اما… چطور بگم بهت برنخوره. حرف شاهرخ هم متینه شما دوتا به هم محرم که نیستین شاید تو بخوای بدون روسری تو خونه بری و بیای شاید بخوای راحت باشی. عموتم که قلب درست حسابی نداره شاید شبی نصفه شبی مجبور شدم ببرمش بیمارستان اون وقت شما دوتا رو تو خونه تنها بزارم؟ آتیش و پنبه کنار هم؟ لب گزیدم مبادا دشنه ی تند و تیزم زبانم

از غلافش رها گردد و نیش بزند. لب گزیدم و فقط شنیدم: – نظر من و شاهرخ اینه که یه صیغه محرمیتی بینتون بخونیم که هم تو نخوای الاخون والاخون این خونه و اون خونه بشی هم حرفی پشت سرتون نباشه هم شاهرخ راحت باشه. نظر تو چیه عزیزم؟ “راحتیِ شاهرخ” چنان بر فرق سرم کوبید که از دردش چشم بستم و امان از روزی که لفافه ی دو پهلوی واژه ی دشنه تیز در دست کور خشمگینی بیفتد: – زن عمو یعنی شما میگی صیغه بشم واسه راحتی شاهرخ؟ زن عمو مگه نگفتی منو کمتر از شیرین دوست نداری؟…

خلاصه کتاب
یک دختر از جنس تنهایی و یک پسر از جنس تکبر و خودخواهی جنگ بزرگی که بین این خواننده مشهور و استاد دانشگاه محبوب در میگیره در نهایت به عشق و جنون ختم میشه...
https://romankhaan.ir/?p=6525
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • بابک
    9 آذر -622 | 00:00

    سلام، من یه رمان در مورد علمی تخیلی می‌خواستم، آیا پیشنهادی دارید؟

  • جهاندار
    9 آذر -622 | 00:00

    روش درست برای گذراندن یک روز بارانی: یک فنجان چای و یک رمان

  • پیشرو
    9 آذر -622 | 00:00

    بخش باورنکردنی‌ترین اتفاقات اینکه بدون مرزن بودن، به داستان‌هایی که خلاقانه به وجود اومدن وزیبایی لازم رو میده…

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!