توضیحات
داستان رمان ایرسای وجودم درباره دختری به نام سئویل است که نامزدش او را در روز عروسیاش ترک کرده و بعد از آن شب، نیش کلام اطرافیان او را به یک آدم منزوی و گوشهگیر تبدیل کرده است. او دو سال است که از خانه بیرون نرفته و روزبهروز پژمردهتر میشود….
نام این اثر: رمان ایرسای وجودم
نگارنده: معصومه نوروزی
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان ایرسای وجودم
روی زمین سرد نشستم و زانوهای خود را در آغوش کشیدم و به این فکر کردم که کجای کار اشتباه کردم؟ اصلا مگر چه کار کردم که همچون ظر ف چینی شکسته شده ام و تکه های شکسته ام بعد از خرد شدن، دیگر قابل وصل شدن نیستند؟ مگر من جز خوبی و مهربانی برای سبحان کار دیگری کرده بودم که روز عروسی ترکم کرد و رفت؟
دو سالی بود که ذهن مخدوشم اصلا نمی توانست این موضوع را درک کند. فهمیدن اینکه چرا سبحان در بهترین شب زندگی ام ترکم کرد نیز مشکل بود. هر چقدر بیشتر فکر می کردم، کمتر به نتیجه می رسیدم یا بهتر است بگویم نتیجه ای نمی توانسم بگیرم. هنوز هم وقتی یاد نیش کلام عمه زلیخام می افتم قلبم می سوزد و اشک از چشانم فرو می ریزد.
چه حرف هایی که نشنیده ام. مادر خودم آنقدر سبحان را قبول داشت که صدها عیب روی من گذاشت تا سبحان را تبرئه کند و بگوید کار سبحان بی دلیل نبوده است. ولی همین سبحانی که مادرم خیلی قبولش داشت، درست یک ماه بعد از بهم خوردن عروسیمان که من سه سال قبل آن تمام خواستگارهایم را به خاطر او رد کرده بودم و منتظر او بودم، کارت نامزدی او با دختر خاله اش ندا به دستمان رسید و ترک دوم نیش و زخم زبان ها شروع شد…