توضیحات
رمان اصالت مرگ، روایتگر زندگی دو خواهر دوقلو اما با ذهنیتی متفاوت است. خواهرانی که پیشفعال ذهنی هستند و بعد از گذر ماجراهای پیچیده در گذشته راهی تیمارستان میشوند اما بعد به طور مجهولی غیب میشوند. زندگی دخترهایی که رگهای سرخ چشمان مرگ، در رگههای سرخ چشمهایشان معما شد…
اسم رمان: رمان اصالت مرگ
نویسنده این اثر: سویل
ژانر رمان: عاشقانه، معمایی، جنایی
گوشه ای از داستان رمان اصالت مرگ
با لایکا وارد ویلا شدیم. دستش رو گرفتم همیشه وقتی وارد این خونه میشدیم دست و پاش میلرزید. درست برعکس من که این خونه تو تکتک عضوهام نفوذ کرده بود و بهم آرامش میداد. نگاهم رو در حدقه چرخوندم تقریبا دو ماهی میشد که به اینجا، سر نزده بودم تم خونه رو به خواسته ی من عوض کرده بودن.
این حس غرور، دوباره به سراغم اومده و وجودم رو قلقلک داد. این خوب بود و البته واسه شکارهایی که تو راه داشتیم این حسم داشت تیزتر میشد. تم خونه به دو رنگ سیاه یعنی اصالت و سرخ یعنی خون آرایش شده بود که مثل لباسی خواستنی به تنش نشسته بود.
چشم چرخوندم نگاهم به تابلوهای روی دیوار لغزید. عکسهای جنایی، تابلوها، همه چی وحشتناک بود. این واسه من خوب بود، سرم رو تکون دادم و نگاهم رو به روبهرو دوختم و قدمهام رو محکم کردم. و یک بار دیگه دستهای لایکا رو فشردم و پله ها رو یکییکی طی کردم و به اتاق شیشه ای، یعنی محل قرار رسیدیم در رو هل دادم و وارد شدیم.