توضیحات
داستان رمان آماج راجع به خانوادهایه که دختر بزرگتر، وظیفهی مراقبت از دو خواهر و زنبرادرش رو داره. توی هر درگیری، دخترک آسیبی میبینه؛ ولی همچنان پابرجاست. صبوری میکنه و سعی داره تمام اتفاقات زندگیش رو بعد ازدستدادن سومین رکن اساسی خانوادهش، بیدردسر و باآرامش پشتسر بذاره؛ اما دردسرهاش یکی-دوتا نیست و آزار روحی فراوانی میبینه. زندگی رو به خودش زهر میکنه تا خواهراش زندگی خوبی داشته باشند…
اسم رمان: رمان آماج
نویسنده این اثر: سدنا بهزاد
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
گوشه ای از داستان دانلود رمان آماج
کنجکاو شدم؛ سرم رو کج کردم و از بین پرده ی کمی کنار رفته، توجهم به عکسهای پخش شده ی دور ساحل جلب شد. سگک کفشهام رو باز کردم و کیفم رو همونجا ول کردم. اضطراب با هر قدم، به جزءجزء بدنم تزریق میشد. ته مونده ی نیرویی که داشتم هم هرلحظه هدر میرفت. خسته بودم.
تموم این مدت که پشت کامپیوتر بودم، سر خم کرده و ستون فقراتم دردش به کمرم رسیده بود. به اتاق ساحل و سایه رسیدم. نگاه خسته م از چهارگوشه ی اتاق کرم رنگ به فرش رنگ و رو رفته افتاد. نقشهای برجسته ی گلدار اهمیت نداشت. گردویی رنگ باخته ی فرش، اصلاً مهم نبود.
یه مشت عکس بود. یه مشت عکسهای مربع کوچیک شده. نفس عمیق کشیدم. هوا آلوده بود یا هوای خونه خفه بود؟ عکس نبودن که، انگار نقشهای پررنگ از یه چهره خوشنقش بودن! خواستم خم بشم و یکی از عکسها رو دقیق نگاه کنم؛ ولی نشد! کمرم گیر کرد و همونجا خشک موند. سر بالا آوردم.
من بهترین رمانی که تاحالا خوندم، به عنوان هدیه به دوستام دادم.
عزیزم، حتماً این کتاب رو بخون، حرف نداره! من تا حالا هیچ کتابی انقدر خوب نخونده بودم.
میتوانم رمان در قالب اپلیکیشن دانلود کنم؟