| دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 | 23:09
رمان خوان
دانلود رمان
رمان آرواره های خونی
  • نام: آرواره های خونی
  • ژانر: عاشقانه، معمایی، بزرگسال
  • نویسنده: zara_whale
  • ویراستار: رمان خان
  • تعداد صفحات: 2052
  • حجم: 12.4 مگابایت
  • منبع تایپ: romankhaan.ir

توضیحات

شخصیت یاسین در رمان آرواره های خونی، پسر فرشبافی است که بعد از مرگ مادرش به شدت احساس تنهایی میکنه و دنبال مستاجر جدیدی برای خونه میگرده و با میکائیل آشنا میشه، مردی با تمایلات عجیب و متفاوت!

اسم رمان: رمان آرواره های خونی
نویسنده این اثر: zara_whale
ژانر رمان: عاشقانه، معمایی، بزرگسال

گوشه ای از داستان رمان آرواره های خونی

گره ی اول … سخت ترین گره همینه اما سختی اول، آسونی باقی راهو تضمین میکنه. نخ رو بین انگشت پیچوند و به کبود شدن انگشتا خیره شد. گردن مامانم همین رنگی شده بود؟ وقتی طنابو گره زدن دور گردنش و آویزونش کردن. تصویر محو و تاری که از اون روز به یاد داشت. رفته رفته کم رنگ تر میشد توی ذهنش اما هنوزم که هنوزه با یادآوری خاطرات گذشته لرزی می افتاد به کل بدنش و فلجش میکرد.

مثل الان که رو به سقف خوابیده بود و صدای ممتد زنگ خونه هم نمی تونست اونو از جا بلند کنه. «حلالت نمیکنم یاسین اگه بخاطر اون رویای مسخره و بچگونت همه چیو ول کنی و بری شهر»… صدای مامان برخلاف تصویرش هنوز هم قدرت سابقو داشت. قدرتی که انگار با تمام توان چنگ میزد به گلوی آدم و میخواست خفت کنه…«حلالت نمیکنم یاسین»

صداها که باهم مخلوط شد و شخص دیگه ای بیرون از چهارچوب ذهنش اسمشو با فریاد به زبون آورد. چشماشو باز کرد و جز تاری رو به روش چیزی ندید…
– آقا یاسین ! … آقا خونه نیستین؟
بی حوصله فحشی زیر لب نثارش کرد و دستشو اطراف جایی که دراز کشیده بود چرخوند تا عینکشو پیدا کنه. چیزی که نمی دید، سرش بیشتر از قبل تیر میکشید و اعصابش رو به بازی میگرفت.

خرید کتاب
55,000 تومان
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romankhaan.ir/?p=32033
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!