رمان خوان
دانلود رمان
رمان آخرین ستاره شب
  • حجم: 1.84 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

در بخشی از رمان آخرین ستاره شب می خوانیم… آسمان اینبار با شدت بیشتری غرید و از برقش، دل تاریکی شب به یکباره روشن شد. ترنج شیهه ای کشید و روی دو پا بلند شد اما عماد به موقع افسارش را کشید و مهارش کرد. قبل از اینکه او را به زمین بزند، از پشت اسب پیاده شد و به طرف صخره های پای کوه رفت…

نام این اثر: رمان آخرین ستاره شب
نگارنده: لیانا دیاکو
سبک: عاشقانه، اربابی

قسمتی از رمان آخرین ستاره شب

در تاریک و روشن و زیر رگبار سیل آسا زیر آنها پناه گرفت. سر در گوش اسب کرد و سعی کرد با نوازش و نجوا آرامش کند. این چند روز که از برگشتنش گذشته بود هر روز اسب زین میکرد و به زمین های دور و نزدیک سر میزد تا او را ببینند و اسمش بر سر زبان ها بیفتد.

امروز اما ابرهای سیاه را نادیده گرفت و وقتی به خودش آمد که سیل، راه معمول برای برگشت را بسته بود. به دل کوه و جنگل زد اما الان فهمیده بود که باید تا صبح و یا حداقل تا وقت بند آمدن باران صبر کند. در میان تاریکی چشم چرخاند و ناگهان متوجه نوری کمرنگ شد که از دل صخره ها، کمی دورتر فضای کوچکی را روشن کرده بود.

هفت تیر را از پشت کمرش در آورد، افسار ترنج را کشید و به سمت نور حرکت کرد. منبع نور از دل صخره هایی که حالت یک غار ایجاد کرده بودند می تابید. همین که وارد شد از چیزی که دید یک لحظه ماتش برد، اسلحه در دستش خشک شد و پایش از پیشروی باز ایستاد.

خرید کتاب
45,000 تومان
https://romankhaan.ir/?p=1026
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!