توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان واله دل شکسته اثر Yalda.Sh (نویسنده انجمن رمان بوک) پی دی اف PDF رایگان اندروید و ایفون
-خب بگو… بغضش را قورت داد. + از چی؟ -چرا رفت؟ +م… منم نمیدونم …
خلاصه رمان : واله دل شکسته
قرصی را مقابلش نهاد و گفت: شبها بخور. +چرا؟ -برای اینکه فراموشش کنی. خنده ای تلخ کرد و گفت: خانم دکتر .. من مریض نیستم این شمایین که مریضین چرا باید برای فکر نکردن به کسی که دوست دارم بهش فکر کنم دارو بخورم؟ این شفاست؟ صدایش شروع به لرزش کرد: ای… این خودش به مرضه. -چرت نگو تو که چیزی ازش نمیگی همش رو تو خودت ریختی پس مجبورم دارو تجویز کنم. +خانم دکتر؟ -جانم؟ +چرا سعی داری زخمهای سر بسته رو دوباره باز کنی؟ -نه اشتباه میکنی.. میان حرفش پرید و گفت: آره من اشتباه میکنم همیشه اشتباهها از منه برای
همینه که اون هم رفت. -نه، تو.. +بله خانم دکتر شما، همه شما مثل همین فقط توی جلدهای مختلف. -منظورت چیه؟ میدونی چیه شما همه سعی در شکستن دارین حالا یکیتون غرور یکی استخون یکی هم. ی.. یکی هم.. صدایش لرزید نتوانست سخنی گوید پس سکوت کرد. -لیاقتت رو نداشت خودت رو ناراحت نکن دختر… +اونم همین رو گفت گفت لیاقتش رو ندارم. -خودش هم میدونست قسمت نشده. با بغض خندهای کرد و گفت: چرا اشتباهاتون رو پای قسمت میندازین؟ چرا واسه همه شد واسه من قسمت نشد؟ خانم دکتر مشکلاتمون رو سر حکمت و قسمت ننداز من که
غریبه نیستم خانم دکتر. -این نشد یکی دیگه خیلیهای دیگه هستن تو هم که ماشاالله خوشگلی. لبخندی زد و به گوشه ای خیره شد و گفت: این بار شما اشتباه کردی خانم دکتر اون تک بود، تک هست و خواهد بود.. -.. +خانم دکتر اون از اون جنسهای خاصی که خدا هیچ وقت از روی اون نمیزنه…. -خب نمیخوای یکم از اون جنس خاصت برامون بگی…؟ خنده ای غمگین سر داد و گفت: خانم دکتر میدونی چیه؟ من توی تاریکی گیر کردم، نه اون تاریکی شما… اصلا.. اصلا شما میدونین تاریکی چیه؟ -نه تو برام بگو. +شنیدین میگیم برای سفر صبح الطلوع حرکت کنیم …
منبع اصلی جهت دانلود بزرگترین سایت کتاب رمان: دلنوشته واله دل شکسته