رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان یاقوت
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • نویسنده: زهرا عمادی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 1106

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان یاقوت از زهرا عمادی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

طوفان آسایش، جوانی اش را وقف پیدا کردن آدمی می‌کند که روزی تمام زندگی اش را نابود کرده است.. در این بین تصادفاً با یک شاگرد مکانیک به نام چمان مهرآرا آشنا شده و با کمی کنکاش متوجه می‌شود که چمان ارتباطاتی با شخصی که طوفان در پی اوست، دارد… به خیال طوفان این آشنایی یک اتفاق یا تصادف ساده است و قصد می‌کند از آن به نفع خودش استفاده کند غافل از اینکه…

خلاصه رمان : یاقوت

لطف الله دوست قدیمی کوروش که ناخواسته وارد یک باند قاچاق شده بود توسط کوروش از منجلابی که در آن بود، نجات پیدا کرده و دور از اتفاقات به زندگی عادی‌اش ادامه می دهد، در میان مکالماتش با چمان مهری خود را مقصر دانسته و از عذاب وجدان می‌گوید در حالی که بعد از مرگ کوروش هیچ خبری از او نشده و در سکوت مانده. کوروش بر اساس اطالعات ی ک دوست قدیمی وارد شرکت ملک می شود اما تحقیقاتش از آنجا به یک باند قاچاق منتهی شده و در نهایت به شناسایی شدنش ختم می شود.

نفسم را با پوفی از سینه خارج کردم و تردمیل را به راه انداختم که در سالن باز شد و کوشا با سر و صدا وارد شد. -«به به فرمانده بازم که یورتمه رفتنو شروع کردی سلطان. بابا نعلات ساب رفت بس که راه رفتی بگیر بشین یکم.» بدون اینکه چیزی در جواب کوشا چیز ی بگویم، سرعت را بیشتر و با نگاه حرکاتش را دنبال کردم. ظرفی که می دانستم محتویات آن غذایی است که ماه فرستاده، روی کانتر گذاشت و با گرفتن یکی از صندلی‌های میز هشت نفره به سمتم آمد: «خب تعریف کن چی شد گفتی بیام؟»

اشاره ای به کاغذی که روی میز عسلی بود، کردم: «اون تو یه آدرس نوشتم. آدرس خونه بابا مامان کوروشه. باید بری دنبال زیبا، مامان کوروش و ببریش یه جایی.» کوشا که با جدیتم خودش را جمع و جور کرده بود، با شنیدن واژه ی پدربزرگ و مادربزرگ چشم درشت کرد و نیم نگاهی به کاغذ روی عسلی انداخت: «پدربزرگ مادربزرگ؟ همونا که عمو قدغن کرده بود درباره شون حرف بزنیم؟ رفتی دیدنشون؟» سرم را بالا و پایین کردم و که ادامه داد: «پس بابا واسه همین شکار بود از دستت. احمق رفتی اونجا چیکار آخه؟…

خلاصه کتاب
طوفان آسایش، جوانی اش را وقف پیدا کردن آدمی می‌کند که روزی تمام زندگی اش را نابود کرده است.. در این بین تصادفاً با یک شاگرد مکانیک به نام چمان مهرآرا آشنا شده و با کمی کنکاش متوجه می‌شود که چمان ارتباطاتی با شخصی که طوفان در پی اوست، دارد... به خیال طوفان این آشنایی یک اتفاق یا تصادف ساده است و قصد می‌کند از آن به نفع خودش استفاده کند غافل از اینکه…
خرید کتاب
22,800 تومان
https://romankhaan.ir/?p=3193
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
نظرات
  • پیروزه
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا مشکل دارد که یک رمانی که در خارج از کشور به زبان انگلیسی نوشته شده است را با ترجمه ماشینی به فارسی تبدیل کنم؟

  • حسام
    9 آذر -622 | 00:00

    هیجان و ترس شخصیت‌های نویسنده درت لذت زیادی داره، همیشه کنجکاوم که ادامه داستان چی میشه؟.

  • بزرگمهر
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن این کتاب برای من احساس نوید بخشی شده که چهارچوب کوچک و پایه ضعیف رو با روایت درستی گسترش داده تا اندازه ای که با بقیه داستان‌ها دیده نمی‌شد.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!