رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان گرداب
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: سهیلا ترابی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 872

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان گرداب از سهیلا ترابی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سایه داستان عشق یک دختر 22 ساله به حامد مرد 40 ساله ای رو روایت می کنه، سایه عاشق و دلباخته ی دوست پدرشه..‌. برای رهایی از این عشق با نوید دوست میشه، دست روزگار نوید و حامد رو مقابل هم قرار میده…سایه طی یک اتفاقی مجبور به اعتراف عشقش میشه، اما حامد رو از دست میده، خبر ها به گوش پدرش م می رسه، سایه در اثر یک تصادف به کمای یک ماهه میره…و داستان از این جا به بعد هیجانی‌تر میشه….

خلاصه رمان : گرداب

در راهرو جلوی آینه ی کنسول طلایی، مشغول زدن رژ لب جامد بود، با صدای بلند مادرش از جا پرید، رژ لب روی چانه اش کشیده شد، با عصبانیت داد زد. اه…مامان الان چه وقته صدا زدنه؟ -سریع به طرف اتاف دوید، دستمال مرطوب را از داخل میز توالت کوچک و صورتی اش بیرون کشید، دوباره به سمت آینه کنسول دوید، صدای مادرش بلندتر بود. -حداقل تا بابات اینا می رسن بیا میزو بچین! سریع مشغول پاک کردن رژ لب شد؛ با اخم گفت: خوب به مریم خانم می گفتی بچینه دیگه!

مادرش با سینی حاوی لیوان ها با حرص از آشپزخانه خارج شد؛ مشغول چیدن لیوان ها روی میز ناهار خوری شد و کلافه گفت: مریم بیچاره کار داشت، در ضمن اگه نمی دونی باید بهت بگم کار اون نظافته، بقیه کارا دیگه وظیفه ش نیست. صدای زنگ در به صدا در آمد، نگار خانم هول هولکی آخرین لیوان را گذاشت گفت: بفرما، اومدن، من میرم شال سرم کنم- سایه دستپاچه شال همرنگ سارافون قرمزش را از روی کنسول برداشت و روی سرش انداخت…

خلاصه کتاب
سایه داستان عشق یک دختر 22 ساله به حامد مرد 40 ساله ای رو روایت می کنه، سایه عاشق و دلباخته ی دوست پدرشه..‌. برای رهایی از این عشق با نوید دوست میشه، دست روزگار نوید و حامد رو مقابل هم قرار میده...سایه طی یک اتفاقی مجبور به اعتراف عشقش میشه، اما حامد رو از دست میده، خبر ها به گوش پدرش م می رسه، سایه در اثر یک تصادف به کمای یک ماهه میره...و داستان از این جا به بعد هیجانی‌تر میشه....
خرید کتاب
رایگان
https://romankhaan.ir/?p=2127
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • امین
    9 آذر -622 | 00:00

    بعضی اوقات فقط میشه با یه کتاب خوب و فضای اون درگیر شد و همه چیز رو فراموش کرد.

  • پیوند
    9 آذر -622 | 00:00

    برای من خوندن رمان خیلی چیزها رو درباره شخصیت ها و مسائل مختلف آشنا می کنه.

  • تنهایی
    9 آذر -622 | 00:00

    هر رمان داستان جالب و جذابی داره و کسانی که خوندن رمان رو منتقد می کنند، حتی یک رمان رو امتحان نکرده‌اند.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!