توضیحات
داستانی پر از رازهای پنهان، عشقی ممنوعه و انتقامهایی که از دل تاریکی برخاستهاند. ماجرای داستان حول شخصیت مرموز و پیچیدهای به نام مهرسام آشوری میچرخد. او که به خاطر گذشتهای تلخ و پر از کینه، به مردی بیرحم و انتقامجو تبدیل شده، در جستجوی عدالت و آرامش برای خانوادهاش است. اما وقتی عشق در دل تاریکی و انتقام جوانه میزند، همه چیز دگرگون میشود. او ناخواسته به دختر دشمنش، مهشید افشارنیا، جذب میشود که نه تنها کلید تمام رازهایش را در دست دارد، بلکه راهی به سوی انتقام اوست. در این میان، توطئهها و دشمنیهای پنهان، دستهای پشت پردهای که برای سقوطش نقشه میکشند، و معماهایی که هرگز تصورش را نمیکرد، اینگونه رازشان برملا میشود. آیا عشق دخترک، همان چیزی خواهد بود که سرنوشتِ انتقام را تغییر دهد؟ رمانی پر هیجان که عشق و انتقام را در قالبی پرتعلیق و تیرهرنگ به تصویر میکشد.
(بدون سانسور) دانلود رمان والادگر نیستی از سودا ترک
چکیده رمان والادگر نیستی اثر سودا ترک :
آرام، ناآرام روی تختش دراز کشیده بود. دو سرم به او متصل بود؛ یک پرستار هم باالی سرش وضعیتش را لحظهای چک میکرد و به و پزشک خانوادگی گزارش میداد؛ وضعیت سالمتی اش خوب نبود. البرز، جلسه اظطراری اعالم کرده بود. الوند با اولین پرواز خودش را از شانگهای رسانده بود.نمیتوانست این همه اتفاق را باور بکند . افشین، عصبی مجسمه سنگی وسط سالن را شکانده و فریاد کشیده بود؛ بی کله ترین و شاید غیرتمند ترین فرِد خانواده از نوع سودجویش او بود. بعد از آرام شدنش، خواهرش افرا ریز در گوشش حوادث را می خواند تا بهتر در جریان قرار بگیرد.ارژنگ هم تا از راه رسید، باالی سر دخترش رفته بود.
او بیش از هر چیزی در دنیا دخترانش را دوست داشت؛مخصوصا آراِم جانش را. با آمدن کوروش و اشاره سرش، میفهمد که احظار شده است. رو به کوچکترین دخترش میکند و نرم می گوید:-مواظب خواهرت باش تا بیام سری را تکان می دهد. باز دستش را از درد روی قلبش میگذارد. دخترانش با نگرانی پدر گویان دو طرفش را میگیرند. کمی مکث می کند؛ گره ابروانش را محکم تر بهم فشار می دهد. این همه فشار در این چند ساعت به قلب بیمارش ضربه سختی زده بود. او ارژنگ پدر سه دختر؛ آرام، آوا و آهو بود. سومین پسر افشارخان؛ پسر بیمار و بیحاشیه که از جوانی گرفتار قلبی بیمار شده بود. همه کارها را اول به کمک برادرش البرز و بعد از بزرگ شدن دخترش، با کمک او انجام می داد؛ البته چند سال آخر بیشتر کارها به گردن آرام افتاده بودند. الان او بیش از هرکسی احساس عذاب وجدان و شرم داشت؛ چرا که بجای دخترش، او میبایست این فشارها و مسئولیت خانواده را تحمل میکرد؛ نه دردانه دخترش.
(بدون سانسور) دانلود رمان والادگر نیستی pdf سودا ترک