توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان نوای رویا اثر حنانه نوری پی دی اف PDF رایگان اندروید و ایفون
آتش نیکان گیتاریست مشهوری که زندگیش پر از مجهولاتِ، یک فرد سخت و البته رقیبی قدر! ماهسان به تازگی در گروهی قبول شده که سالها آرزویش بوده، گروه نوازندگی هیوا! اما باورود رقیب قدرش تمام معادلاتش برهم میریزد. مردی که ذره ذره قلبش را تصاحب میکند …
خلاصه رمان: نوای رویا
با عجله از مادرجون خداحافظی کردم و از خونه خارج شدم. سوار اتوبوس شدم در حالی که ذهنم پی اتفاقات دیروز و استعفای ناگهانیم از کارم بود. وقتی رسیدیم از اتوبوس پیاده شدم و از اونجایی که احتمال میدادم استاد سر کلاس باشه تا آموزشگاه که فاصله زیادی نداشت دویدم. وارد آموزشگاه شدم و از پلهها بالا رفتم در کلاس رو باز کردم که با دیدن جای خالی استاد نفس راحتی کشیدم. بعد سلام
بلندم رفتم و سرجام نشستم اما یاد مصاحبهای افتادم که درست امروز بود و هیچ کدوم از اعضای تیممون از این موضوع باخبر نبودن، سمت رومیسا برگشتم. -رومیسا دیروز که رفتم پیش استاد شریف به جای پگاه آتش اومد. رومیسا متعجب بلند داد زد: چی؟ بیتوجه به بچهها که نگاههاشون روی ما قفل بود ادامه دادم: اما موضوع اصلی اینه که استاد شریف گفت فردا باید هر دو گروه بریم برای یه
توضیحاتی بعدم برای مصاحبه با خبرنگارا اسم هر دومون رو نوشت هم من هم آتش و مصاحبه هم امروز اونم با آتش. عصبی ادامه دادم: باورت نمیشه چقدر متکبر، دیروز اشتباهی با گیتار زدم تو شونش یه جوری کل روزو که اونجا بودم نگاهم میکرد انگار ارث باباشو قورت دادم، البته خب تقصیر منم بود شونهاش رو عملا شکوندم ولی عمرا برم اون مصاحبه. رومیسا زد زیر خنده: متاسفانه نمیشه نری، ولی …