توضیحات
من رومیسا هستم، دختری که سالها با بیماری قلبی دست و پنجه نرم کردهام. مادرم هیچ مهری نسبت به من ندارد، چون معتقد است من عامل مرگ خواهر کوچکترم بودهام. اما در آن زمان که خواهرم غرق شد، من تنها نه سال داشتم. با این حال، پدری دارم که عاشقانه دوستم دارد و من هم عاشقانه او را میپرستم. پدرم مرا به سمت زندگیای پرهیجانتر سوق میدهد و از من میخواهد که عمل پیوند قلب انجام دهم. این کار برایم ترسناک است؛ اگر بمیرم چه؟ یا اگر شرایط سختتر از قبل شود؟ این تصمیم بزرگ و پر از چالش است، اما با حمایت پدرم و مشورت با پزشکان، امیدوارم بتوانم بهترین تصمیم را برای آیندهام بگیرم.
(بدون سانسور) دانلود رمان زیبای لواشکم اثری زیبا از پریناز عباسی
چکیده رمان لواشکم اثر پریناز عباسی :
میخوای صدای قلبش و بشنوی؟ با ذوق نگاش کردم که لنا سرش و تکون داد. دکتر چیزی نگفت و رفت نشست پشت میز و همچنان که تو برگه یه سری چیزا مینوشت رو به من گفت از آشناهای دکتر بزرگمهری؟ ابرو بالا دادم. – چطور؟ – سفارشت و خیلی پیشم کرد. – ایشون لطف دارن ولی من فقط یکی از بیمارای ایشون هستم. شونه بالا انداخت و رو به لنا گفت – یه سری سرم تقویتی برات نوشتم حتما تو اسرع وقت بزن برگه رو به سمت من گرفت که چند دقیقه بعد لنا یهویی گفت راهی برای سقط بدون دردسر این بچه هست؟ سریع چرخیدم سمت لنا و متعجب بهش زل زدم خانوم دکتر هم حال من و داشت که رو به لنا گفت چی؟ سقط؟ خانم مگه شما نیومدید اینجا که از سالم بودن بچتون مطلع شید؟
رو به لنا کردم و گفتم – چی میگی لنا؟ لنا سرش و انداخت. نـ- – نمیخوامش دکتر از جاش بلند شد. شکم پس برا چی باردار شدی؟ – من نمیخواستم…. به هر حال بچت جون داره و داره نفس میکشه این کارتون یعنی کشتن یه طفل بیگناه معصیت هم داره منم هیچ راهی برای این کثافت بازی سراغ ندارم بعد رو کرد به من و گفت – به سلامت عصبی دست لنا رو کشیدم و از مطب خارج شدیم. که رو کردم بهش و گفتم من و مسخره خودت کردی؟ اولش میگی حس قشنگیه یکی داره تو وجودت رشد میکنه بعدش میایم اینجا میگی سقط؟
تکلیفت با خودتم مشخصه؟ کلافه جواب داد نمیدونم رومیسا به خدا نمیدونم چی درسته چی غلط ولی من از اهورا میترسم شاید اصلا بخوام ازش طلاق بگیرم چشام گرد شد. دستم و گذاشتم رو شونش و کشیدمش عقب. – چی میگی؟- راست میگفتی رومیسا اهورا اصلا اون آدمی که من فکر میکردم نیست. – من گفتم عقدش نشو ولی نگفتم که وقتی اسمت هنوز یه ماه هم نشده که رفته تو شناسنامه طرف به فکر طلاق و دادگاه و اینا باش فکر کردی الان با این شکم بالا اومده بری دادگاه تقاضای طلاقت و حتی قبول میکنن؟ در ضمن اصلاً میدونی اگه بچه رو سقط کنی اهورا زندت نمیزاره؟ – لعنت بهش که اینجوری پایبندم کرده.
(بدون سانسور) دانلود رمان لواشکم pdf پریناز عباسی