رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان عشق دوم
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • نویسنده: ناشناس بی احساس
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 312

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان عشق دوم از ناشناس بی احساس با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نیوشا دختری 15 ساله است که خواهر زاده 4 ساله اش رو میدزدن و در ازای ازادی اون نیوشا رو می خوان. بالاجبار خودش رو تسلیم می کنه و اون ها چشماش و دستا و پاهاش و دهنش رو می بندن در حالی که برهنه است. نیوشا روزها دست های گرم مردی رو احساس می کنه تا اینکه اونو آزاد می کنن اما میگن 5 سال بعد دقیقا روز تولدش دوباره اون رو خواهند دزدید… اینبار برای همیشه…

خلاصه رمان : عشق دوم

باکمک مامان روی مبل نشستم. به عرفان که تموم این مدت با اخم های غلیظی بود نگاه کردم. مامان: جناب سروان…بفرمایید بشینید. انگار اونم منتظر تعارف بود که سریع نشست روی مبل. عرفان با اخم نشست و نیما و بابا هم نشستن و مامان رفت اشبزخانه. بابا رو به سروان حسینی گفت: -جناب سروان.. واقعا ازتون ممنونم… نمی دونم چطوری ازتون تشکر کنم… شما جون دخترم رو نجات دادین. حسینی با لبخند مغروری گفت: -وظیفه است کاری نکردم. مطمئن باشین اونارو هم دستگیر می کنم.
بابا لبخندی زد گفت: -انشالله. حسینی نگاهی به من انداخت که پشت چشمی براش نازک کردم و روم رو برگردوندم. مرتیکه مغرور بی شعور… به من میگه بچه. نیما بعد از مدتی گفت: -لازم هست بنظرتون بادیگارد دیگه ای هم بگیریم…؟ سریع به عرفان نگاه کردم که تو جاش جا به جا شد و گفت: -من بابت این اتفاق متاسفم ولی مطمئن باشین من حواسم هست و دیگه نمی ذارم همچین اتفاقی بیوفته. حسینی پوزخندی زد و گفت: -نه نیازی نیست… بعدم نگاهی به عرفان انداخت که بیشتر جنبه تمسخر داشت.

و گفت: -اقای حاتمی می تونن مراقبت کنن. فقط این که دیگه نباید بدون اطلاع من از خونه و این مجموعه بیرون برن. بابا سریع گفت: -باشه حتما. با حرص به حسینی نگاه کردم. رسما داشت عرفان رو جلوی بابا و نیما تخریب می کرد. اینقدر از این حرکتش بدم اومد که می خواستم با گلدون پایه بلند مورد علاقه مامان که کنار دستم بود بکوبم تو صورتش تا از ریخت و قیافه بیوفته. مامان که با سینی چایی اومد از عملی کردن فکرم منصرف شدم. به عرفان نگاه کردم که با اخم به زمین خیره شده بود و تو فکر بود…

خلاصه کتاب
نیوشا دختری 15 ساله است که خواهر زاده 4 ساله اش رو میدزدن و در ازای ازادی اون نیوشا رو می خوان. بالاجبار خودش رو تسلیم می کنه و اون ها چشماش و دستا و پاهاش و دهنش رو می بندن در حالی که برهنه است. نیوشا روزها دست های گرم مردی رو احساس می کنه تا اینکه اونو آزاد می کنن اما میگن 5 سال بعد دقیقا روز تولدش دوباره اون رو خواهند دزدید… اینبار برای همیشه…
خرید کتاب
21,600 تومان
https://romankhaan.ir/?p=3938
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • امیتیس
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا سایت‌های دانلود رمان از نظر قانونی مشکلی دارند؟

  • پیشهاد
    9 آذر -622 | 00:00

    جلوی خوندن رمان داشتن الکل نکنید، به هیچ وجه به این افراد اعتماد نکنید که رویاپردازی های شما رو به خاطر بیاورند.

  • پری
    9 آذر -622 | 00:00

    با خوندن این رمان بهتر می‌تونم از ذهنم فرار کنم.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!