رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان شکارچی پروانه ها
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: پروانه شفاعی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 640

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان شکارچی پروانه ها از پروانه شفاعی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نوا دختر جوانی است که در میانه ی بیست سالگی اش قرار دارد و زندگی اش از یک سال پیش که مادرش ندا را در یک تصادف از دست داده دچار تغییرات ناخوشایندی شده است؛ خواهر و برادر نوا پدرشان مهران را عامل اصلی این اتفاق می دانند و هردو در کمال بی منطقی و سرکشی بر زخم از دست دادن همسرش نمک می پاشند. پیمان هم که نامزد نوا است یک سال صبوری کرده و حالا منتظر است تا تکلیف زندگی اش یک سره شود و با خیال راحت با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند، اما اوضاع آن چنان نامطلوب است که این قضیه هربار به علتی به زمان دیگر موکول می شود…

خلاصه رمان : شکارچی پروانه ها

جو سنگینی در فضای کوچک اتاق سه در چهار حاکم بود. اتاقی سراسر کاشی کاریشده به رنگ های آبی و سفید و سکویی بزرگ در وسط آن، جز صدای تهویه بزرگ گوشه اتاق و شرشر آب، صدای دیگری از داخل شنیده نمی شد. ابتدا او را به پهلوی چپ خواباند و از میانه سر تا کف پاها را سه بار آب ریخت و بدنش را به آرامی مالید. همچنین پشت و شکمش را، لب های یخ زده پیرمرد از دو طرف صورتش کش آمده بود.

گویی خواب خوشی می دید، با تنی سرد و کبود و چشمانی بسته! دستکش را کمی بالا کشید و او را به پهلوی راست خواباند و همان عمل را تکرار و سپس آرام کنار گوشش زمزمه کرد: «اللهم ان هذا بدن عبدک المومن قد اخرجت روحه منه و فرقت بینهما فعفوک عفوک عفوک». پنبه ای را که در حال خارج شدن از سوراخ بینی پیرمرد بود دوباره در جای خود فرو برد و برای انجام تکفین دستش را به سمت عشقعلی دراز کرد…

خلاصه کتاب
نوا دختر جوانی است که در میانه ی بیست سالگی اش قرار دارد و زندگی اش از یک سال پیش که مادرش ندا را در یک تصادف از دست داده دچار تغییرات ناخوشایندی شده است؛ خواهر و برادر نوا پدرشان مهران را عامل اصلی این اتفاق می دانند و هردو در کمال بی منطقی و سرکشی بر زخم از دست دادن همسرش نمک می پاشند. پیمان هم که نامزد نوا است یک سال صبوری کرده و حالا منتظر است تا تکلیف زندگی اش یک سره شود و با خیال راحت با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند، اما اوضاع آن چنان نامطلوب است که این قضیه هربار به علتی به زمان دیگر موکول می شود...
https://romankhaan.ir/?p=1856
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • ترنگ
    9 آذر -622 | 00:00

    رمان خوندن به عنوان یه فرار از واقعیت یه قابلیتیه که توی سیستم هر کس هست.

  • تهمینه
    9 آذر -622 | 00:00

    تغییر روزانه روال روزم رو با خوندن یه کتاب جدید، شروع میکنم.

  • امید
    9 آذر -622 | 00:00

    داشتن این آزادی که در هر زمانی که خواستم، تنها کافیست به این صفحه برگشته و دوباره داستانش رو شروع کنم.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!