توضیحات
مارال و پسر عمویش، که از کودکی عاشق یکدیگر بودند، قول و قرار ازدواج گذاشته بودند. اما حسادت و دخالت دیگران مانع از رسیدن آنها به هم شد. مارال که تنها و بیپناه بود، به اجبار خانواده با مردی افغان ازدواج کرد و به زور از ایران رفت. در کشور غریب، مارال با سختیهای زیادی مواجه شد و زندگی برایش بسیار دشوار شد. در همین حال، پسر عمویش به جنگ رفت و اسیر شد. مارال پس از مدتی متوجه شد که باردار است. این خبر او را به شدت تحت تأثیر قرار داد و تصمیم گرفت که دیگر نمیتواند آن شرایط را تحمل کند. او از آنجا فرار کرد، به امید یافتن راهی برای بازگشت به ایران و پیدا کردن عشق گمشدهاش.
(بدون سانسور) دانلود رمان جدید رویای انار اثری از فاطمه درخشانی
چکیده رمان رویای انار اثر فاطمه درخشانی :
داغ دلمون سرد که نمیشد حتی بدتر هم میشد بعد از برگشتن مون از روی خاک و رفتن مهمونها خونه ی آقا نشسته بودیم که یهو حمیرا به تندی رو کرد سمت خاتون و گفت قراره از این به بعد چیکار کنی؟ شوهر کنی یا مثل یه زن سر سنگین بشینی بالا سر بچه ات ؟ همه تعجب کرده بودن از حرفش ، کلا رفتارش به مراتب بدتر از قبل شده بود و اندک عقلی هم که داشت خبری ازش نبود ! خاتون اخم کرد و جواب داد یعنی چی شوهر کنم ؟ چه جوری روت میشه کفن اکبر خشک نشده یه همچین سوالی از من بپرسی ؟ به طعنه گفت دیدم کشته مرده زیاد داری ، خواستم بدونم قصدت برای آینده چیه ؟ هر چند من اگه جای تو بودم برای یه ثانیه هم اینجا نمی موندم عمو اصغر داد زد .
خفه شو حمیرا حمیرا طبق معمول حرف توی گوشش نرفت و عصبی تر ادامه داد نمونه اش همین اصغر ، داره روزشماری میکنه چهار ماه و ده روز اکبر خدا بیامرز بشه و بعد بیاد عقدت کنه بند دلم با این حرف پاره شد ، بیچاره خاتون هم رنگش شد عین گچ دیوار این حرفها یعنی چی حمیرا ؟ من بشم زن اصغر ؟ تو حالت خوبه ؟ حمیرا رو کرد سمت اصغر و عصبی پرسید خودت جوابشو بده ! عمو که عین لبو شده بود بهش توپید بود بهش تویه الان وقت این حرفها نیست پس کی وقتشه ؟ تو که همین دیشب بحثشو پیش کشیدی و گفتی نمیذاری خاتون زن غیر بشه خاتون داد زد چی میگین شماها ؟ من بمیرم هم بعد اکبر خدا بیامرز ، زن هیچ مرد دیگه ایی نمیشم رنگ نگاه عمو اصغر عوض شد ، شیفته وار به خاتون زل زد و با لحن چابلوسانه ی گفت ما اینجا رسم داریم ، اگه برادرمون مرد ، مردونگی به خرج بدیم و نذاریم زن و بچه اش آواره بشن خاتون عصبی داد زد مرده شور اون رسم تون رو ببرن ، من یکی بمیرم هم تن به همچین خفتی نمیدم…
(بدون سانسور) دانلود رمان رویای انار pdf فاطمه درخشانی