رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان رد پای یاس ها
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: لیلا نوروزی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 1207

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان رد پای یاس ها از لیلا نوروزی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

خودکشی لیلی در مقابل چشمان خواهر زاده چهار ساله اش و سنگینی رازی بزرگی روی سینه اش باعث می شود که یاسمن لال شود و خانواده ی اصیل دادفر از هم پاشیده شود. این میان عشق کسرا به یاسمن ممنوعه ایست که…

خلاصه رمان : رد پای یاس ها

دستگیره ی در را پایین کشید. سعی کرد ذهنش را روی کارهایی که باید انجام می داد متمرکز کند. در را باز کرد و در کمال تعجبش، رهی در حالی که روی مبل چرمی مقابل میزش لم داده بود و انگار که منتظر آمدش باشد، به او در آستانه ی در نگاه می کرد. مکثی کرد. ابروهایش را تعمدا بالا فرستاد. وارد دفتر شد. -آفتاب از کدوم طرف تابیده امروز؟ کیفش را روی یکی از مبل ها انداخت و روبروی او ، که خودش را روی مبل به جلو سر داده و پاهایش را روی هم انداخته و با نگاه خاص و مرموزش به او چشم دوخته بود، ایستاد.
-وقتی کارت دارم یه قطره آب میشی می ری تو زمین، الان چطور شده نا پرهیزی کردی؟ رهی دست هایش را روی سینه چلیپا کرد. پشت سرش را به
لبه ی تکیه گاه صندلی چسباند گفت: -دوست آن است که گیرد دست دوست. غیر از اینه؟ روی مبل مقابلش نشست. آرنج هر دو دستش را روی
زانوهایش گذاشت و پنجه هایش را در هم گره کرد و جواب داد: -بر منکرش لعنت! -خوبه. این را گفت و مچ پایش را از روی پای دیگر برداشت و خودش را بالا کشید. کسرا به شلوار جین جذبش نگاه کرد…

به پلیور یقه هفت مشکی اش که رنگ قهوه ای موهایش را بیشتر به چشم
می آورد. -پس با این حساب تعجب نداره. من اومدم ببینم تو دقیقا چته؟ کسرا به پشتی صندلی تکیه داد -یکم دیر نیست؟ من دیشب باهات حرف زدم امروز دوزاریت افتاد؟ حاضر جواب پاسخ داد: -تو فکر کن عمقشو امروز فهمیدم. -چطور اونوقت؟ با چشم های باریک شده نگاهش کرد و گفت: -وقتی که پسر حمید دادفر بعد از اظهاراتش در مورد خستگی یک روز بدون توضیح سر کار نمیاد. کسرا یک تای ابروی را بالا فرستاد….

خلاصه کتاب
خودکشی لیلی در مقابل چشمان خواهر زاده چهار ساله اش و سنگینی رازی بزرگی روی سینه اش باعث می شود که یاسمن لال شود و خانواده ی اصیل دادفر از هم پاشیده شود. این میان عشق کسرا به یاسمن ممنوعه ایست که...
خرید کتاب
تماس بگیرید
https://romankhaan.ir/?p=4248
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پاکان
    9 آذر -622 | 00:00

    هیجان و ترس شخصیت‌های نویسنده درت لذت زیادی داره، همیشه کنجکاوم که ادامه داستان چی میشه؟.

  • امجد
    9 آذر -622 | 00:00

    چه خبر؟ شما هم اخیراً رمانی خوندید که دوست داشتید؟

  • پولاد
    9 آذر -622 | 00:00

    روایت گویی این رمان و شیوه توصیف فضاهای متن معتبری برای صفحه‌های باز شدنی بهم می‌دن.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!