توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان راه سبز اثر مریم پیروند پی دی اف PDF رایگان اندروید و ایفون
شیوا دختری که برای درس خوندن از جنوب به تهران اومده و چند وقتی رو مهمون خونهی عمهاش شده… عمهای که با سن کمش با مرد بزرگتر و پولدارتر از خودش ازدواج کرده که یه پسر بزرگ هم داره…. آرتا و شیوا دشمن های خونی همهان تا جایی که شیوا به خاطر گندی که بالا میاره مجبور میشه از آرتا کمک بگیره… آرتایی که دنبال یه فرصت برای چزوندن شیواس …
خلاصه رمان: راه سبز
از این وضع خسته بودم، ولی چارهای نداشتم و باید این دورهی غم گرفته رو با تمام افسردگی و چالش سختش سپری میکردم. خونهی آرتا نه تنها بهم آرامش نمیداد، بلکه حس غریبگی و تنهایی که توش سپری میکردم شبیه زندانی بود برام تا دورهی مزخرف زندگیم رو توش بگذرونم. انگار عمدا منو تو این زندان انداخته تا قدر عافیت تمام چیزهایی که با اشتباهم ویرونشون کردم،
به دستم بیاد… گوشیم زنگ خورد… از جا بلند شدم… من هنوز نیاز به استراحت دارم تا بتونم نقاحتِ درمانم رو کامل کنم… اما اینم میدونم بیشتر از این نمیتونم برای عمه بهونه بیارم و اینجا بمونم. ساکم رو برداشتم و از خونه بیرون رفتم. در رو که قفل کردم و سوار آسانسور شدم. پیامش به دستم رسید: همه چیزارو چک کن، چیزی نمونه روشن، خودم نمیتونم بیام چک کنم،
حواست باشه. وسواسش روی خونه و وسایلش به منم سرایت کرد و باعث شد یکبار دیگه بخاطر فوبیاش به خونه برگردم تا همه چیز رو از نو چک کنم… ماشینش جلوی ساختمون پارک بود و صدای بلند موسیقی راکش تا ساختمونهای اطراف هم پیش میرفت. زیرلب ایشی گفتم و چند پله رو پایین رفتم. در ماشین رو که باز کردم صدا با وسعت شدیدی تو گوشم پیچید و …