رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان دوئت
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • نویسنده: راضیه درویش زاده و بهار حلوائی
  • ویراستار: رمان خوان

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان دوئت از راضیه درویش زاده و بهار حلوائی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

امیرصدرا صدیق آهنگساز جوان و موفقی‌ست که درصدد ازدواج با شاگردش، سایه روزبهان است. دختری بلندپرواز و تشنه ی شهرت که با یک خیانت بزرگ، چندین رابطه را به ویرانی می‌کشاند. حال بد صدرا همزمان می‌شود با آمدن خواهرزاده ی همخانه‌اش به منزلشان برای اقامتی طولانی… دختری که سال ها یواشکی عشق صدرا را به دل دارد و حالا می‌خواهد مرحم زخم دلش شود… اما تقدیر بازی دیگری برایشان رقم زده! بازی سراسر فراز و نشیب…

خلاصه رمان : دوئت

وارد سالن که شدند استرسش از قبل هم بیشتر شد. سالن پر بود از دخترهای هم سن و سال خودش که با ظاهرها ی متفاوت، منتظر دادن تست بازیگری بودند. شاهین دم گوشش زمزمه کرد. – نگران نباش اینا سیاهی لشگرن، تو سوپراستارشونی ترمه جونم! ترمه لبش را داخل دهانش کشید و پوست لبش را به دندان گرفت. – بشین الان میام. شاهین سمت میز منشی رفت. منشی با دیدنش بلند شد و سلام علیک گرمی کرد. چیزی به منشی گفت و داخل یکی از اتاق ها رفت. بعد ازپنج دقیقه بیرون آمد.

باز هم چیزی به منشی گفت و به سمت ترمه برگشت. – این دختره که بیاد بیرون نوبت توئه! آب دهانش را قورت داد و گفت: – شاهین این همه آدم جلوتر از منن، من چرا برم؟ شاهین کنارش نشست و گفت: – واسه این که هر چی بیشتر بمونی و اینا رو ببینی استرست بیشتر میشه. بعدشم انتظار نداری که تو هم مثل اینا تو صف بمونی؟ یه فرقی باید بین تو و اینا باشه دیگه .بعدشم مطمئنم افشین بعد از دی دن تو به اینا نگاه هم نمی کنه. دخترک با کفش اسپرتش روی سرامیک ضرب گرفته بود.

هم از استرس زیاد و هم از این که دلش نمی خواست با پارتی بازیگر شود. یک عمر به بازیگرانی که با پارتی بازی بازیگر شده بودند، فحش و بد و بیراه می‌گفت. حالا خودش هم قرار بود بشود یکی از همان ها؟! صدای منشی تو سالن پیچید: خانوم بزرگمهر؟! شاهین دم گوشش لب زد. – پاشو خانومی نوبت توئه. برو تو آتیش بسوزون بیا منتظرتم. ترمه مثل فشنگ ایستاد. -شاهین تو نمیای؟ شاهین عاقل اندر سفیه نگاهش کرد. -نه! افشین گفته می خواد خودش تنها دخترها رو ببینه به من اجازه نداد تو باشم. برو عزیزدل…

خلاصه کتاب
امیرصدرا صدیق آهنگساز جوان و موفقی‌ست که درصدد ازدواج با شاگردش، سایه روزبهان است. دختری بلندپرواز و تشنه ی شهرت که با یک خیانت بزرگ، چندین رابطه را به ویرانی می‌کشاند. حال بد صدرا همزمان می‌شود با آمدن خواهرزاده ی همخانه‌اش به منزلشان برای اقامتی طولانی... دختری که سال ها یواشکی عشق صدرا را به دل دارد و حالا می‌خواهد مرحم زخم دلش شود... اما تقدیر بازی دیگری برایشان رقم زده! بازی سراسر فراز و نشیب...
خرید کتاب
رایگان
https://romankhaan.ir/?p=2958
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • تابنده
    9 آذر -622 | 00:00

    می‌تونید برای من سایتی بگید که بتونم باهاش رمانهای ایرانی رو دانلود کنم؟

  • پرشنگ
    9 آذر -622 | 00:00

    این رمان با وجود کوتاهی بهار جوانی و فرار از محدودیت‌های روحی رو دقیقا به همین شیوه می‌نویسه که می‌خواهیم در دنیای امروز زندگی نصیبمون باشه.

  • حجت
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا تابحال از یه سایت خارجی به صورت رسمی به فارسی ترجمه شده یا ویرایش شده، رمان دانلود کرده‌اید؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!