رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان دردانه پنهان
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: سمیه_ف_ح
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 559

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان دردانه پنهان از سمیه_ف_ح با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

گیسو در یک خانواده نسبتا فقیر زندگی می کنه و مربی کاراته‌س…. پدر گیسو حسابدار یک شرکت هست که حساب های اون شرکت مختل و 500 میلیون کسری آورده و پدرش باحرف های رییس شرکت قراره خودشو مقصر نشون بده و به زندان بیفته وقتی با گیسو پیش رییس شرکت میرن نظرش عوض میشه و قرار هست گیسو مدتی پرستار همسرش باشه و….

خلاصه رمان : دردانه پنهان

مدتی بود که با ننه زبیده در خانه ی خاتون زندگی می کردیم، خاتونی که هنوز هم فقط به همین اسم می شناختمش خاتون! خانه ی خاتون بزرگ بود یک حیاط بزرگ با حوض گردی سیمانی که در وسطش قرار داشت، از حیاط چهار پله می خورد و به بهار خوابی با نرده های چوبی وصل می شد و چند اتاق که همه در کنار هم با در های چوبی قرار گرفته بودند… می شد به وجود سلیقه در صاحبش پی برد، در دو تا از اتاق ها قفل بود و دو اتاق دیگر را برای ننه زبیده گذاشته بود.

در یکی از اتاق ها پستویی در حدود نه متر مربع قرار داشت. که از ان به عنوان آشپز خانه استفاده می شد، در وسط آن پستو تنوری بنا کرده بودند که ننه زبیده گاهی در آن نان می پخت، فکر نمی کردم که در روستاها هنوز هم بساط پخت نان در خانه ها علم باشد. روزها همه چیز خوب بود اما امان از شب های سرد و تاریک روستا، شب های ترسناکی که سکوتش را گاهی زوزه ی گرگ ها، در هم می شکست، زوزه هایی که تنم را به رعشه می انداخت، اما فقط صدایشان بود و حضور شان را هنوز حس نکرده بودم.

ننه زبیده طبق معمول سر شب خوابش برده بود. اما من با چشمان باز خیره ی سقف بودم. صدای خرو پف ننه زبیده گاهی می آمد و برای من ترسان دلگرمی بود، چه بیچاره بودم که صدای خروپف یک پیرزن برای من نوید امید بود، امید به اینکه کمتر بترسم، صدای جیر جیر در چوبی حیاط ترس را در وجودم تزریق کرد، ساعت سه نصف شب و این صدای جیر جیر، با منی که هر شب کابوس گرگها مهمان خواب شبانه ام بود؟! این صدا یعنی اوج وحشت، با ترس روی تشک نشستم…

خلاصه کتاب
گیسو در یک خانواده نسبتا فقیر زندگی می کنه و مربی کاراته‌س.... پدر گیسو حسابدار یک شرکت هست که حساب های اون شرکت مختل و 500 میلیون کسری آورده و پدرش باحرف های رییس شرکت قراره خودشو مقصر نشون بده و به زندان بیفته وقتی با گیسو پیش رییس شرکت میرن نظرش عوض میشه و قرار هست گیسو مدتی پرستار همسرش باشه و....
https://romankhaan.ir/?p=4197
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پولاد
    9 آذر -622 | 00:00

    من داشتن امکان کوچک کردن قابلیت‌های زندگیم در این صفحه جدید پیدا کردم که قبل تر نمی‌دونستم.

  • پرنیان
    9 آذر -622 | 00:00

    معمولاً من برای خوندن رمان مدت زمان زیادی نیاز دارم اما این رمان به خاطر حجم کوچکش، برای من عالی بود!

  • بهنیا
    9 آذر -622 | 00:00

    خواندن رمان، یک روش بهینه برای رفع خستگی و دلتنگی روزانه است.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!