رمان خوان
دانلود رمان

توضیحات

داترو، رئیس بزرگترین گروه مافیایی، به خاطر خوش‌گذرانی و شیطنت‌هایش معروف است. او در کارش بی‌نظیر است، اما همه چیز در یک شب تغییر می‌کند. شبی که دست روی با ارزش‌ترین دارایی داترو گذاشته می‌شود و الماس قلب اقیانوس دزدیده می‌شود.همراز شمس، دختر مغرور و خودساخته‌ای که پس از حبس ابد پدرش، ریاست گروه رقیب را به عهده گرفته است، وارد دنیای تاریک مافیا می‌شود. او به خاطر هوش زیادش به ژینوس معروف است. اما این بار، او با داترو روبرو می‌شود، کسی که همه از او می‌ترسند.این تقابل می‌تواند به داستانی پر از درگیری، انتقام و شاید حتی عشق تبدیل شود. آیا همراز می‌تواند در برابر داترو مقاومت کند؟ یا شاید این دو دشمن سرسخت به نوعی به یکدیگر نزدیک شوند؟

(بدون سانسور) دانلود رمان داترو از شیوا الماسی پور

چکیده رمان داترو اثر شیوا الماسی پور در انلاین رمان https://onlineroman.ir/ :

بلافاصله وارد اتاق شدم درو محکم پشت سرم بستم و بعد در آوردن لباسم روی تخت طاق باز دراز کشیدم آرنجم رو روی چشمهام گذاشتم و پلکهام رو محکم روی هم فشردم… اما فایده ای نداشت
وقتی اسم اون زن می اومد وقتی سالی یک بار می اومد و قرار بود ببینمش تمام فشار و کابوسهای گذشته به سراغم می اومد. قلبم تیر میکشید و نیاز داشتم به شکستن این سکوت چند ساله…. به حرف زدن به خالی شدن از این همه درد و رنجی که تمومی نداشت…. آرنجم رو برداشتم و بلند شدم نشستم دستم رو سینه ام کشیدم و چند نفس عمیق کشیدم به قفسه بدون قرصای آرامبخشم ممکن نبود امشب، صب بشه. برای همین از کشوی عسلی کنار تخت قرصم رو برداشتم.

دوتاش رو در آوردم و با بطری آب روی عسلی سر کشیدم.داداش؟ داداش؟ کجایی؟ توروخدا بیا….با شنیدن صدای دنیا تند از پشت کامپیوتر بلند شدم و بیرون رفتم در حالی که کفشام میپوشیدم بین کوچه سر چرخوندم و با دیدن دنیا لبخندی زدم و به سمتش قدم برداشتم – دنیا؟ آبجی اینجا چیکار میکنی؟ هوم فداتشم؟ مگه نگفتم تنها نری بیرون؟همین که بهش رسیدم در حالی که گریه میکرد دستم رو کشید و به سمت سر خیابون کشید. گیج پشت سرش رفتم و به محض رسیدن به سوپر مارکت بابا شروع کرد به جیغ زدن و دستش جلوی گوشهاش گذاشت با ترس و وحشتس که به جونم افتاده بود با پاهای لرزون وارد مغازه شدم و با دیدن تصویر ،روبروم فریاد زدم و روی زمین افتادم…

خوابم نمی گرفت و مجبوری شروع به دیدن سریالی که به تازگی شروعش کرده بودم شدم با کلافگی سرم رو به تاج تخت تکیه دادم دستام رو به سینه زدم با شنیدن صدایی صدای فیلم رو اول کم کردم و بعد با زیاد شدن صدای فریادی که از اتاق شهراد می اومد تند از جام بلند شدم و در لپ تاپ رو بستم بدون اینکه در بزنم وارد اتاق شدم که دیدم لامپای اتاق روشن و سمت تختش برگشتم همچنان فریاد میکشید و یک اسم رو صدا می زد…… “بابا” بالا تنش برهنه بود و تمام تن و صورتش عرق کرده بود. به خودم اومد و دست از آنالیزش برداشتم سریع به سمتش رفتم و شونش رو محکم تکون دادم – شهراد… پاشو داری کابوس ….میبنی تند از جاش بلند شد و تند تند نفس میکشید. صدای کوبش ضربان قلبش رو از این فاصله میشنیدم ….

(بدون سانسور) دانلود رمان داترو pdf شیوا الماسی پور

خرید کتاب
تماس بگیرید
  • admin
  • 9 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای دانلود رمان داترو pdf شیوا الماسی پور بسته هستند
https://romankhaan.ir/?p=27926
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!