توضیحات
شیوا در دانشگاه با مسعود آشنا میشود، که به طور اتفاقی پسر همکار پدربزرگش است. خانوادههایشان تصمیم میگیرند درباره ازدواج آنها صحبت کنند، اما شیوا و مسعود که از این موضوع بیخبرند، مخالفت میکنند. تا اینکه شب خواستگاری یکدیگر را میبینند و متوجه میشوند که به هم علاقهمند شدهاند. با این حال، بعد از مدتی خانواده شیوا به دلایلی با این ازدواج مخالفت میکنند. شیوا که عاشق مسعود شده، باید تلاش کند تا خانوادهاش را برای این ازدواج متقاعد کند. در این میان، نسترن که رقیب عشقی شیواست، توطئهای میچیند تا او را از سر راه بردارد.
(بدون سانسور) دانلود رمان جورچین عشق از مریم حسینی
چکیده رمان جورچین عشق اثر مریم حسینی :
نگاهی به من کرد و بعد با ساغر کمی دورتر شدند. در ماشین را باز کردم و نشستم . ساغر با صورت سرخ شده کنارم نشست . سعی نه می رفت روی لبانم بنشیند را بگیرم. می کردم جلوی خنده ای که. دانستم حتما علی زیر گوشش نجوای عاشقانه ای کرده که او را به این روز انداخته. نسیم با خوشرویی به استقبالمان آمد ساغر جعبه شیرینی و دسته گلی را که در راه خریده بود به من داد و در آغوش نسیم جای گرفت. طوری رفتار میکردند که انگار نه انگار برای اولین بار است همدیگر را می دیدند . در نگاه نسیم دیگر خبری از آن غم نبود. حالا فقط شکوفه های عشق بود که در چشمانش جوانه زده بودند. می دانستم اگر بخواهد میتواند خودش را از آن پیله ی غمی که دورش تنیده بود ، برهاند . فقط به یک تلنگر نیاز داشت و صبوریی که محسن باید به خرج میداد چقدر از دیدنش در این وضعیت مشعوف بودم تند و بی وقفه در حال احوالپرسی با ساغر بودند و من با لبخند خیره رفتارشان.
نمی توان منکر این شد که خدا لعبتی به محسن داده که اگر تا آخر عمر هم شکر گذار باشد کم است. ساغر از خودش و رابطه ی نو پایش با علی گفت و این نسیم بود که با نصیحتهای خواهرانه اش ساغر را مجاب میکرد خط قرمزهایش را حفظ کند و به قولی علی را تشنه نگه دارد . به این تجربیات تازه اش می خندم. معترضانه گفتم: ای بابا ، من پاشم برم خونه . شما دو تا کلی حرف دارید با هم بزنین . هر دو با چشمهای گرد شده از تعجب خیره ام شدند. نسیم پشت چشمی برایم نازک کرد. چه حسودی ام میکنه واسه من بشین برم یه چایی بیارم با شیرین های ساغر جون بخوریم.
(بدون سانسور) دانلود رمان جورچین عشق pdf مریم حسینی