| سه شنبه 25 شهریور 1404 | 18:10
رمان خوان
دانلود رمان
رمان بی هیچ دردان از سامان شکیبا
  • نام: رمان بی هیچ دردان
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • نویسنده: سامان شکیبا
  • ویراستار: رمان خوان

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان بی هیچ دردان از سامان شکیبا با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

می خوای بدونی عاقبت دختری که رئیس بی رحمش عاشقش شد و از شدت جنون بهش دست درازی کرد چی میشه؟…

خلاصه رمان : بی هیچ دردان

دل توی دلش نبود تا به بیمارستان برسد و طناز را از نزدیک ببیند اما وجود بهادر مانع می‌شد. کاش حداقل می‌توانست به طناز کلیه دهد و به درد دخترش می‌خورد. حتما حالا مشغول همین آزمایشات بود پس باید تا شب دندان روی جگر می‌گذاشت و صبر می‌کرد. وارد پیام‌رسان شد و چتش با نرگس را باز کرد. تا وقتی خبری از طاهر می‌شد، می‌توانست حداقل درس‌های عقب افتاده‌اش را تمرین کند. نرگس آنلاین بود و به‌سرعت جوابش را داد. «چرا نیومدی دانشگاه؟» «کجا بودی؟ چرا جواب تلفنام‌و نمی‌دی؟»

در حال متقاعد کردن نرگس بود که صدای در را شنید. موبایل را کنار گذاشت و با خود گفت: «یعنی کیه؟ پولاد؟» دوباره که در زده شد از جا برخواست و آن را باز کرد. سامیه بود! _خداروشکر گیرت آوردم. چی شد؟ چرا دیشب این‌قدر لوس بازی در آوردی هرچی اصرار کردم می‌گفتی نمی‌خواد بیای؟ نفس راحتی کشید. دلش کمی احساس آرامش می‌خواست و حضور پولاد در کنارش باعث می‌شد معذب شود. وقتی فکر می‌کرد تمام شب قبل را کنارش در اتاق مانده، دلش می‌خواست سرش را محکم به دیوار بکوبد.

نکند خر و پف کرده باشد؟ یا اگر دهانش در خواب باز مانده باشد چه؟ حتما مضحک به نظر می‌رسید. حتی گاهی در خواب غلت می‌زد و دست و پاهایش هرکدام یک سمت می‌افتاد. او که شانس نداشت، مانند دخترهای داخل فیلم‌ها باشد که حتی در خواب مرتب و زیبا باشد. حتما پولاد با خود فکر کرده: «چرا چنین موجودی رو استخدام کردم…» _آخه واقعا لازم نبود بیای. تعارف که باهات ندارم. اگه کمکی بخوام بهت می‌گم. _ولی من می‌آم! داشتی چی‌کار می‌کردی؟ به کتاب‌ها و دفتر هایش اشاره کرد…

خلاصه کتاب
می خوای بدونی عاقبت دختری که رئیس بی رحمش عاشقش شد و از شدت جنون بهش دست درازی کرد چی میشه؟…
خرید کتاب
49,000 تومان
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romankhaan.ir/?p=2629
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • انوشه
    9 آذر -622 | 00:00

    منم مثل خیلی از دوستام، زمانای زیادی رو با خوندن رمان میگذرونم.

  • پارسا
    9 آذر -622 | 00:00

    از خوندن رمان هیجاناتی که تو فیلم و سریال ها نشون داده نمی شه رو تجربه می کنم.

  • حسین
    9 آذر -622 | 00:00

    این حس عجیب خوندن یه داستان جذاب و خیالی که تو باهاش احساس می‌کنی، دلیل اصلی اینه که من از خوندن رمان لذت می‌برم.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!