رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان باوان
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #معمایی
  • نویسنده: رویا نیکپور
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 513

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان باوان از رویا نیکپور با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

همتا دختری که بر اثر تصادف، بدلیل گذشته‌ای که داشته مغزش تصمیم به فراموشی انتخابی می‌گیره. حالا اون دختر حس می‌کنه هیچ‌ کدوم از چیزایی که از گذشته‌ ش براش تعریف می‌کنن واقعی نیست اما فقط یه چیز رو یادش میاد. یه حس… یه نامه که از خودِ گذشته‌ ش لای کتاب مورد علاقه‌ ش پیدا می‌کنه! یه حس عمیق…

خلاصه رمان : باوان

لج کرده بودم انگار. دلم اون الوند مهربون دیشب رو می خواست. منی که مهربونیش رو دیده بودم انگار دیگه نمی خواستم باهام این رفتار رو داشته باشه. ابرویی بالا انداختم و در حالی که دستم رو تکیه زمین کرده بودم تا بلند شم گفتم: – نه، خودم می تونم آقای فروتن. از کمک های شما هم خیلی ممنون. تمسخر نگاهش تبدیل به تعجب شد و بعد هم خنده. آروم خندید. انتظار نداشت این طور رسمی باهاش حرف بزنم و من بدتر لج کرده بودم. سعی می کردم بلند شم اما دردی که با هر فشار توی دستم می پیچید نمی گذاشت حرکت کنم.

الوند با همون لبخند روی لبش به تلاش هام برای بلند شدن نگاه می کرد. فشاری به دستم دادم که درد و سوزش شدید تر از قبل توش پیچید و باعث شد چشم هام سیاهی بره. زیر لب آخ آرومی گفتم که الوند سریع، بدون توجه به من بازوم رو گرفت و از جا بلندم کرد. مقاومت نکردم چون به شدت درد داشتم. الوند من رو روی تخت گذاشت و بدون این که منتظر حرفی از جانب من یا بقیه باشه سریع بیرون رفت. عسل و سپند دنبالش رفتن اما بیبی از جا بلند شد و به سمتم اومد.

زیر لب غر می زد و درباره این که سپنتا چجوری روح و روانم رو به هم ریخته که انقدر حالم بد شده می گفت. حرف هاش رو نمی فهمیدم. هیچی نمی فهمیدم. گنگ بودم. روی تخت نشست و من هم سرم رو روی پاهاش گذاشتم. دستش رو توی موهای به هم ریخته ام فرو کرد و آروم نوازششون کرد. – آخه چرا حواست به خودت نیست مادر؟ نمیگی یه بی بی دارم این حالمو می بینه سکته می کنه؟. لبخند بی جونی زدم و چیزی شبیه خدا نکنه زیر لب زمزمه کردم. چشم هام رو بستم. بی بی همون طور با موهام بازی می کرد…

خلاصه کتاب
همتا دختری که بر اثر تصادف، بدلیل گذشته‌ای که داشته مغزش تصمیم به فراموشی انتخابی می‌گیره. حالا اون دختر حس می‌کنه هیچ‌ کدوم از چیزایی که از گذشته‌ ش براش تعریف می‌کنن واقعی نیست اما فقط یه چیز رو یادش میاد. یه حس... یه نامه که از خودِ گذشته‌ ش لای کتاب مورد علاقه‌ ش پیدا می‌کنه! یه حس عمیق...
خرید کتاب
21,900 تومان
https://romankhaan.ir/?p=4199
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پاکان
    9 آذر -622 | 00:00

    من از خوندن رمان‌ها واقعا لذت میبرم، مخصوصا چون وقتی لحظات واقعیت دور و برم خیلی سخت میشه، ولی در دنیای خیالی میتونم خلاقیتم رو به کار بندازم.

  • پریتی
    9 آذر -622 | 00:00

    رمان‌ها باعث میشه من بتونم به دنیای خودم فرار کنم و اوقات آزادم رو به بیکاری نگذرانم.

  • پیشهاد
    9 آذر -622 | 00:00

    علاقه توام به علم و عشق در داستان این صفحه با خوندن این رمان زیباتر شده!

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!