رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان آسمان شب (جلد سوم)
  • ژانر: عاشقانه، بزرگسال
  • نویسنده: دلارام.م
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 302

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان آسمان شب (جلد سوم) از دلارام.م با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

راجب دختر سوگل و سپهر هست که دشمنای سپهر اون رو میدزدن تا انتقامشون رو با شکنجه دادن سوگند بگیرن و بعد از آزادی سوگند اون با مردی آشنا میشه که برای جمع کردن مدرک از پدرش، برای اینکه اونو به زندان بفرسته، بهش نزدیک میشه اما…

خلاصه رمان : آسمان شب

زیر چشمی به شهاب نگاه کردم. لپ تاپش روی میز نهار خوری بود و داشت چیزی رو تایپ می کرد. گاهی می خوند و کلا مشغول بود. پشت میز نهار خوری نشسته بود و اصلا حواسش به من نبود. کلا هیچ وقت حواسش به من نیست. همیشه اینطوری نبود. از وقتی دانشگاه قبول شد اینطوری شد. انگار مغرور شد یا هر چیزی… البته حقم داره. رتبه یک کنکور شده. از دو سال قبل از قبولیش هم درگیر خوندن بود و زیاد نمی دیدمش. قبل از این دو سال هم که بیشتر باشگاه بود و وقتی

هم می اومد، خیلی خسته بود و زیاد تو جمعمون نمی نشست. اما قبل از اون ها… یعنی قبل از 7، 8 سالگیم، حامی خوبی برام بود. کلی باهام بازی می کرد، هوامو داشت. البته کسی نبود که منو اذیت کنه تا اون نقش سوپرمن رو داشته باشه، فقط حواسش بود وقتی بیرونم اتفاقی واسم نیوفته. مثلا موقع رد شدن از خیابون فقط دستمو می گرفت. آهی کشیدم… شهاب مرد چهارشونه ای بود. شکم هشت تیکه ای داشت اونم بخاطر ورزشکار بودنشه. از سن خیلی کم ورزش

رو شروع کرده. البته اینکه می دونم شکمش هشت تیکه است، بخاطر اینه که یه بار جاسوسانه. تو اتاقش قایم شده بودم و دیدم که از حموم در اومد و و فقط یه حوله دور کمرش پیچونده بود. اونجا بود که بدن فوق العاده شو دیدم. بعد از اینکه موهاش رو خشک کرد، اومد سمت کمدی که من توش قایم شده بودم. قلبم به تپش افتاده بود که نکنه پیدام کنه. اما پیدام کرد… وقتی در کمد رو باز کرد چار زانو نشسته بودم و دستامو دور زانوهام حلقه کرده بودم که منو دید. شوکه نگاهم کرد …

خلاصه کتاب
راجب دختر سوگل و سپهر هست که دشمنای سپهر اون رو میدزدن تا انتقامشون رو با شکنجه دادن سوگند بگیرن و بعد از آزادی سوگند اون با مردی آشنا میشه که برای جمع کردن مدرک از پدرش، برای اینکه اونو به زندان بفرسته، بهش نزدیک میشه اما...
خرید کتاب
28,300 تومان
https://romankhaan.ir/?p=2133
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • بنفشه
    9 آذر -622 | 00:00

    بله، من به دنبال رمانی هستم که با یه لهجه محلی نوشته شده باشه، آیا پیشنهادی دارید؟

  • آرتین
    9 آذر -622 | 00:00

    این رمان با وجود کوتاهی بهار جوانی و فرار از محدودیت‌های روحی رو دقیقا به همین شیوه می‌نویسه که می‌خواهیم در دنیای امروز زندگی نصیبمون باشه.

  • پامچال
    9 آذر -622 | 00:00

    برای من مطالعه رمان‌ها مثل بازی کردن با ذهن من است. به من اجازه میدن تا بخشی از خودم رو بیرون نشون بدم و به جهان‌هایی که خیالی‌اند سفر کنم.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!