| پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 | 11:03

رمان خوان

دانلود رمان

رمان آرمینا از khazoon
  • نام: رمان آرمینا
  • ژانر: عاشقانه، همخونه ای، کلکلی
  • نویسنده: khazoon
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 433
داستان در مورد دختری به اسم آرمینا ست که برای داداش دوقلوش به نام آرمین اتفاقی میوفته و مجبور میشه واسه یه مدت نقش داداش دو قلوش رو بازی کنه و در همین راستا با سه تا پسر به نام های دانیال، ماکان و سپهر توی کانادا هم خونه میشه و…
رمان آرکان از صبا ترک
  • نام: رمان آرکان
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: صبا ترک
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 1064
زهرا در کنار دوستش مشغول کار و زندگی است و در یک سفر به همراه دوستان دانشگاهی اش در کیش با مرد متعصب و غیرتی عرب تباری به نام ارکان آشنا می شود که برنامه هتل و گردش زهرا را خودش نقشه ریزی کرده، چون مدت ها است که به او علاقه مند و زیر نظرش دارد، ارکان از عشیره ای سرشناس است که به خاطر کینه و دشمنی برادر بزرگش از خانواده دور است و...
رمان آشفتگی مرا داروگ میفهمد از مهسا عادلی
  • نام: رمان آشفتگی مرا داروگ میفهمد
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، روانشناسی
  • نویسنده: مهسا عادلی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 3004
دادیار آذر روانشناس معروفی با گذشته‌ی سیاه و تاریک که سیزده سالگی پدر می‌شه و ری‌را شاملو دختری که بدون خبر وارد زندگی تیره و تار پدر و پسر جوان می‌شه تا این‌که...
رمان آریانا از فهیمه رحیمی
  • نام: رمان آریانا
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: فهیمه رحیمی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 400
شب بود و همه اهل خانه پس از خوردن شام هر یک به کار خود مشغول بودند. پدر پای تلویزیون نشسته بود و داشت به صحبت های گوینده که از بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی گفتگو می کرد گوش می داد و خواهر و برادر کوچکترم داشتند با ذوق کیف و لوازم درون آن را بین خود تقسیم می کردند و صدای مشاجره اشان که بر سر انتخاب خط کش بود به گوش می رسید. خواهر بزرگم بچه خود را با شیشه شیر می داد و مادر در کمد چوبی را باز کرده بود و از میان تلی از لباس آن ها را که مربوط به من بود کنار می گذاشت و زیر لب حرف هایی میزد که می دانستم...
رمان آفاق از مریم بانو
  • نام: رمان آفاق
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: مریم بانو
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 1243
منصور پسر حاج عماد زنده دل خیر معروف که حالا بعد از فوت پدرش دنباله ی کار او را در دست گرفته با مادر مریض که تمام وقت باید کنارش باشد که دست روزگار آفاق را که بیگناه به زندان افتاده سر راهش قرار می‌دهد تا باعث آزادی او باشد و ...
رمان آزاد (جلد اول) از shaghayegh_h96
  • نام: رمان آزاد (جلد اول)
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: shaghayegh_h96
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 236
ازاد یه پسر خشن وعصبی هست که بعداز تولد ازخانوادش جدا شده و به جای برده شده که از اون یه ادم بد اخلاق ساخته یه برادر دو قلو به اسم فرزان داره که عاشق دختر شیرازی بنام مهر ماه هست که به تهران اومده برای تحصیل... ازاد بعد از سال ها برمیگرده به برادرش نزدیک میشه واز فرزان میخواد براش کاری انجام بده...
رمان یگانه از ستاره چشمک زن و mina.lovestar
  • نام: رمان یگانه
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: ستاره چشمک زن و mina.lovestar
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 315
یگانه دختر یه خانواده ی به شدت پولداره که بر اثر برخورد نا درست خونوادش با علاقمند شدن اون به یه پسر تصمیم میگیره از خونه بزنه بیرون بعد از هشت سال بالاخره عشق واقعیشو پیدا میکنه اما مشکل از جای دیگس که یکی دیگه هم در فراقش داره میسوزه...
رمان آشوبگر از ناشناس
  • نام: رمان آشوبگر
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: ناشناس
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 808
پسری فقیر بنام داریوش ،، دلشکسته از خیانت عشقش... دختری ک داماد قصه رو پشت در سالن زیبایی تنها میذاره و فرار میکنه... بعد فرار دختر، داریوش تمام تلاشش رو میکنه و پولدار میشه. حالا چندسال گذشته و دوباره این دوتا با هم روبرو شدن...
رمان آغوش سرکش از ژرژی
  • نام: رمان آغوش سرکش
  • ژانر: #عاشقانه #کلکلی
  • نویسنده: ژرژی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 271
دختری به نام یاسی که سال آخر دبیرستانه و یه دختر سرزنده و شیطونه تو راه برگشتن از مدرسه با یه اتفاق ساده خیلی تصادفی با مردی (فرید) آشنا میشه که بعدا متوجه میشه که این آقا پسر صاحب کار مادرشه که یه کارخونه داره و مادرش بعنوان سر پیشخدمت اونجا کار میکنه و چون برخورد اولیشون خوب نبوده باعث میشه که پسر صاحب کارخونه به فکر تلافی باشه که در نهایت با برخوردهای بیشتر و پی بردن به مشکلات یاسی سعی میکنه که بهش کمک کنه تا به رویاهاش که قبول شدن تو رشته پزشکیه برسه...    
رمان آسو از نسرین سیفی
  • نام: رمان آسو
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • نویسنده: نسرین سیفی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 1064
صدای هلهله و فریاد می آمد. گویی یک نفر عمدا می خواست صدایش را به گوش شخص یا اشخاصی برساند. صدای سرنا و دهل شیشه ها را به لرزه درآورده بود و مردان پای کوبان فریاد شادی سر داده بودند. من ترسیده و آشفته میان اتاق نیمه تاریکی روی یک صندلی زهوار در رفته در خودم مچاله شده بودم. فکرم مختل شده بود و هزاران صحنه مثل فریم های فیلم از مقابل چشمانم می گریختند...
رمان آشتی از سعیده براز
  • نام: رمان آشتی
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: سعیده براز
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 223
عروسی که بعد از فوت شوهرش به اجبار باید با عموی شوهرش ازدواج کنه تا بچه ی تو شکمش بی پدر نمونه ولی بعد از دل بستن به عموی شوهرش ، حالا شوهرش زنده برمی گرده و...
رمان آسوی از صدای بی صدا
  • نام: رمان آسوی
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • نویسنده: صدای بی صدا
  • ویراستار: رمان خوان
_ خسته نمیشی این همه بدو بدو؟ _ به نظرت چاره‌ی دیگه‌ای دارم؟ در ضمن بدو بدو نیست، سگ دوئه! _ آسو، اینها رو ول کن، یه کار بهتر پیدا کن، یه جای ثابت! _ تو پیدا کن من برم. _ پیدا کردم که میگم. _ جدی؟! _ آره. گازی به ساندویچ زدم و پرسیدم...
رمان آستان درد از سما صاد
  • نام: رمان آستان درد
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • نویسنده: سما صاد
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 564
در مورد زندگی دختری به اسم آنا که از بچگی عاشق پسر همسایشون هستش اما با بزرگ تر شدنشون و جواب نه دادن خواهر آنا به برادر شاهرخ، شاهرخ با نقشه انتقام نزدیک آنا میشه و بعد از زدن ضربه اش درگیر پرونده ای میشه و می میره! چند سال بعد اتفاق های عجیبی باعث کشف رازهایی توسط آنایی می شود که صدقه سر سرنوشت تلخش معروف شده به زلیخای شکسته شهرشان...
رمان آسمان مشکی از Eli
  • نام: رمان آسمان مشکی
  • ژانر: عاشقانه، کلکلی، همخونه ای
  • نویسنده: Eli
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 320
آوا دختری شیطون و پرانرژی است که در شرکتی مشغول به کار می شود و آنجا با پسری به نام سپهر آشنا می شود…
رمان آسمان پر تلاطم از یگانه نعمتی
  • نام: رمان آسمان پر تلاطم
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: یگانه نعمتی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 1643
آسمان آبی ولی بی رنگ، دل نازک ولی هست تنگ تنگ، آسمان ابریست نه طوفانی نه خورشیدی، چرا این آسمان دارد همیشه اشکی و رعدی، نه این هم اشتباهی بود، باید عاشقی باشد برا بعدی! ببین گریه، چنان این آسمان میگرید و تنهاست، چنان گویی که این هم عاشق دنیاست! بیاییم با کمی تندباد، ترنم را بیابیم ما، آسمان را ما کنیم شفاف، ابرها را بریزیم دور، شایدم خورشید کنیم پیدا! و یک عالمه غم مانده است در روح درون گریه این آسمان، چون کوه، همان آبی ست، هم آن مه...
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!