- نام: رمان کالیپسو
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: سمیه بختیاروند
- ویراستار: رمان خوان
تارا در ازای دریافت مبلغ هنگفتی وارد یک عمارت میشه تا فلشی رو پیدا کنه که حتی از محتوی اون خبر نداره. اما خیلی زود متوجه میشه هیچ چیز اون طور که نشون میده نیست و برای به دست آوردن فلش باید با آبانی مقابله کنه که اون هم به دنبال به دست اوردنه فلشه و آبان عالمیان، مردی که با چشمهای باز میخوابه.. هرچندکه دشمنهای زیادی داره اما هیچ کدام از اونها توانایی نفوذ به درون خونهاش رو ندارن. اما اون هنوز هم مجبوره با چشمهای باز بخوابه چون بزرگترین دشمنانش درون خونهاش اقامت دارن.خانواده اش...!
- نام: رمان قلب مرا برده به تاراج
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: شبنم سعادتی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 922
امیر اقتدار از نامزد چاق و بد تیپش خوشش نمیاد قرار ازدواجش رو به هم می زنه و با یه دختر خوشتیپ و خوش هیکل ازدواج می کنه و برای ساخت کلیپ فرمالیتهی عروسی شون میرن شمال، اما درست شب حجله دختره قالش میذاره و با لباس خواب فرار میکنه...
- نام: رمان مالک
- ژانر: #عاشقانه #خارجی
- نویسنده: جیمی روبرت
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 283
اوالین در خانوادهای به دنیا آمده بود که پدر و مادرش هرگز علاقه ای به محبت کردن به او نداشتند و او را تنها به چشم یک سربار نگاه می کردند .او هرگز طعم محبت واقعی را نچشیده بود . مخصوصاً بعد از ورشکستگی پدرش تنها حکم یک سر بار اضافه را برای آن ها داشت . تا زمانی که در سن دوازده سالگی پدرش یک کارتل مواد مخدر و یکی از ثروتمندترین و خطرناک ترین مرد های دنیا را به خانه شان دعوت کرد.
- نام: رمان سرپناه
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: دریا دلنواز
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2153
مهشید دختری که توسط دوست پسرش دایان و به دستور همایون برادرش معتاد میشه آوید پسری که به خاطر اعتیادش باعث مرگ مادرش میشه و حالا سرنوشت این دو نفرو سر راه هم قرار میده. آوید به طور اتفاقی تو شبی که ویلاشو دراختیار دوستش قرار داده با مهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش می کنه درگیر میشه آوید به خاطر عذاب وجدانی که از گذشته داره به مهشید کمک میکنه و باعث ترک اعتیادش میشه...
- نام: رمان بوی وانیل
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: beste
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1833
رمان بوی وانیل داستان دختری سربزیر و آروم بنام دیار هست که چند ساله با دختر خاله اش تو شهری دور از خونه و خونواده زندگی می کنه و در شیرینی پزی مشغوله ، اما همه چیز به ورود خونواده پدریش به زندگیش دستخوش تغییر می شه.
- نام: رمان بی فام
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: مهدیه شکری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 526
(بدون سانسور) دانلود رمان بی فام از مهدیه شکری با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
گریختم که تنها باشم. مجالی داشته باشم که خودم را پیدا کنم. خودم بسازم...خودم باشم. از این تکلیف هایی که تعیین می شد و دست و پایم را غل و زنجیر می کرد، آزاد شدم . خشت به خشت ...
- نام: رمان طلایه
- ژانر: ممنوعه، صحنه دار، آنلاین
- نویسنده: نگاه عدل پرور
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 469
داستان درباره ی دختری است به اسم طلایه با اصلیت اهوازی که ساکن اصفهان است. روزی طلایه که از قضا خانواده ای متدین و مذهبی دارد به تولد دوستش دعوت شده و با کلی خواهش و التماس رضایت مادرش را مبنی بر رفتنش به جشن جلب می کند اما بعداز شرکت در جشن متوجه جو ناسالم آنجا شده و تصمیم به ترک مهمانی می گیرد که وقتی موضوع را با دوستش درمیان میگ ذارد فریبا مانع از رفتن او شده و او را تا نیمه شب نگه می دارد...
- نام: رمان پرستار من
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #کلکلی #همخونه ای
- نویسنده: گیسوی شب دنیا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 319
داستان درباره ی دختری به اسم یگانه س که پدر و مادرش رو از دست داده و در خانه ای زندگی می کنه که پسر معتادی دارند. پسر تنها زندگی می کند و یگانه به درخواست مادر او که برایش زحمت زیادی کشیده قبول می کند پرستاری پسرش شهاب را به عهده بگیرد. کم کم با کمک دوست صمیمی اش سهند تلاش می کنند او را ترک دهند اما…
- نام: رمان دون جووانی
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: mahtabiii75
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 861
داستان در ارتباط با زندگی یه پسری هست که به دون ژوانیسم مبتلاس و باوجود روابط زیادی که داره اما هیچ جنس مخالفی توزندگیش نیست که حضور دائمی داشته باشه! شخصیت داستان ما موقعیت اجتماعی بالایی هم داره یک خلبان بزرگ و حرفه ای،کسی که بیشتر پرواز های بین المللی رو هدایت می کنه...
- نام: رمان اغتشاشگر
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: رویا رستمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 625
بارش بعد از مرگ مادرش، متوجه میشه که پدرش بهش چشم داره و با دستکاری شناسنامه می خواد عقدش کنه. فرار می کنه و میاد تو خونه ی هامین، مردی که متهم به قتل مادرشه.. هامین برای موندنش شرط می ذاره یا صیغه اش بشه یا خدمتکار خونه بشه....
- نام: رمان اقتباس
- ژانر: #عاشقانه #پلیسی
- نویسنده: ص. مرادی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 812
سرگرد فراز مهرجو یکی از بهترینهای پلیس جنایی دایره قتل به تازگی همسر خود را از دست داده و از طرف خانوادهها طرد شده است چرا که همه او را مقصر خودکشی آزاده میدانند! از طرفی آنیل برای انتقام خانوادهای که مسبب مرگشان فراز است به او نزدیک میشود و در این میان رازهایی فاش میشوند که حقایق هولناکی را همراه خود دارند! این داستان در سه صحنه با نامهای «واهمه»، «خاموشیمطلق» و «مرداب» نوشته شده است.
- نام: رمان اکتای
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: محیا نگهبان
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 824
من حاج اکتای ایرانی هستم، تاجر 40 ساله معروف بازار و یکی از نامی ترین ثروتمندان کشور.تا حالا عاشق نشدم و هیچکس رو توی دلم راه ندادم تا اینکه یک روز عاشق سمای 20 ساله میشم تا اینکه بعد ازدواجمون می فهمم اون فرزند نامشروعه ...
- نام: رمان آخرین چهارشنبه سال
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: مهدیس عصایی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1580
چهارشنبه داستان دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش می رود، خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف می شود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا می کند...
- نام: رمان کسی پشت سرم آب نریخت
- ژانر: #تلخ #غمگین #همخونه ای
- نویسنده: نیلوفر لاری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 223
کلاس در سکوت سنگینی فر رفته بود . تنها صدای قدمهای آقای بهرامی دبیر تاریخ سکوت را می شکست. گه گاهی بالای سر یکی از بچه ها می ایستاد و به پاسخ هایشان خیره می شد. خودکار در دهانم بود ودرآن را می جویدم و پشت سر هم آهسته تکرار می کردم: منگوقاآن پس از مسلمان شدن چه نامي اختیار كرد ؟
- نام: رمان موهایم را بباف
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: لادن صهبایی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 785
سامیار پروتو بعد از چهار سال هنوز درگیر عشق بهارمسته، دخترعمویی که بعد از یه فصل عاشقی کردن رفته. سامیار که حالا سرطان داره، نجات کارخونه ی ورشکسته ی عموش رو نشونه گذاشته برای زندگیش و اومده ایران. ترگل حساب دار درشت چشم و ساکت کارخونه ست که می دونه اگر کارخونه بسته بشه دیگه نمی تونه از خونه در بیاد. زمانی که همه ی کارمندا به سامیارِ تازه از راه رسیده پشت می کنن ترگل می مونه. میشه تنها کارمند یک کارخونه ی خالی... اما اتفاقاتی می افته که کارخونه دیگه مهم نیست.