- نام: رمان به رسم خاطرات
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: آرزو طهماسبی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 455
رمان در مورد عاشقانه های بسیار ناب در دل محله های قدیم است زمانی که هیچ نوع فضا مجازی نبود و آدم ها ارتباط بیشتری با هم دیگر داشتند. در این بین دو همسایه هستند که سال ها مرد های خانواده با هم رفیق بودهاند بعد از یک سوءتفاهم میان آن ها کاملا ارتباط خانوادگیشان قطع میشود اما این دلیل نمیشود که دختر خوش سیما و باحیای قصهمان دلش از پسر بوکسور و ورزشکار آن خانواده جدا شود. کم کم میفهمد که او هم نسبت بهش بی میل نیست تا این که زمان رسیدن برملا شدن آن سوءتفاهم میان خانواده ها میرسد که معلوم میشود همه چیز به پسر خانواده ربط دارد و...
- نام: رمان این روزها
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: م. بهارلویی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 784
این رمان داستان زندگی دختر نوجوانی است که در خانواده ای متوسط زندگی می کند و یک خواهر و برادر دانشجو دارد. سال آخر مدرسه درس می خواند و چون وضع مالی خوبی ندارند، قصد دارد به جای دادن کنکور و رفتن به دانشگاه به آموزشگاه کامپیوتر برود و بعد از گرفتن مدرک، وارد بازار کار بشود. دختر دو دوست صمیمی به اسم ترانه و زهره دارد که باهم دوران شاد نوجوانی را سپری می کنند، تا اینکه با پسر همسایه شان نامزد می کند و دست سرنوشت مسیر زندگی اش را تغییر می دهد.
- نام: رمان ژیان قرمز
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- ویراستار: رمان خوان
جبار،پایش را روی رکاب مینی بوس گذاشت وزمزمه کرد:《خدایا گرمه!》ازداخل مینی بوس،بوی گردوغباربه مشام می رسید.ردی روکش پارچه ای صندلی ها هم غبارنازکی نشسته بود. آفتاب که بی رحمانه می تابید، از میان شیشه های لق شده و کثیف می گذشت وبرسطح خاکی کف آن می نشست...
- نام: رمان من هم گریه کردم
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: یاسمن راد
- ویراستار: رمان خوان
پسر نوجوان نگاه کوتاهی به صندلی های پر انداخت و درب نرده ای کوچک را بست.به محض فشردن دکمه قرمز رنگ توسط پیرمرد بی حوصله،دستگاه با صدای ناهنجاری شروع به کار کرد.با اوج گرفتن دستگاه،آسمان سرش را بالا گرفت و با جیغ هیجان زده ای چشمانش را بست.صدای جیغش در میان جیغ های هیجان زده اطرافیان گم شد...
- نام: رمان دختران مثبت در همسایگی پسران منفی
- ژانر: #عاشقانه #طنز
- نویسنده: امگا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 447
باران دختر شهرستانی دانشجو در تهران به خاطر برادرش در رستوران استاد دانشگاهش(هیراد) مشغول به کار میشود... در این حین به جرم حمل مواد مخدر دستگیر و راهی زندان میشود... برادر هیراد مامور پرونده در پی اثبات بی گناهی باران... و باران از زندان ازاد میشود... در شب ازدواج باران و هیراد دانیال در پی کینه توزی در صدد خراب کردن رابطه هیراد و باران است و هیراد در پی این ماجرا باران را ترک کرده و به خارج از ایران میرود... باران افسرده و تنها...
- نام: رمان رگ و خون
- ژانر: #اجتماعی
- نویسنده: FATMA
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 525
من دلارام با دلی که به هیچ وجع ارام نیست سفتم .سختم .محکمم و سنگم نفوذ ناپذیرم. اما به راحتی در دیگران نفوذ می کنم اومدی تا توی شعله های انتقام بسوزونیم اومدی تا ازم انتقام بگیری. اما خودت تو همون شعله ها سوختی مطمئن باش وقتی زخمای که بهم زدن خوب بشه خیلیا رو زخمی می کنم. مطمئن باش. من یاد گرفتم جای اینکه اشکامو پاک کنم اونهایی که باعث اشکامن رو پاک می کنم زندگیم را نابود کردن هستی اشنان را به اتش می کشم. و اما همیشه زندگی چه با خلاف؟؟؟؟؟ چه بی خلاف؟؟؟؟؟ چه برخلاف ؟؟؟؟؟
- نام: رمان مگه من دل ندارم
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: شیرین یعقوبی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 547
در مورد زنیه که در گذشته یه ازدواج ناموفق داشته والان پسری ک یه مدت به عنوان راننده آژانس در جریان زندگیش قرار گرفته عاشقش میشه وادامه ماجرا...
- نام: رمان سکوت بی کسی
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: مرضیه قنبری
- ویراستار: رمان خوان
(بدون سانسور) دانلود رمان سکوت بی کسی از مرضیه قنبری با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان زندگی دختری به اسم ترگل و عشق عمیقش به پسرعمویش امیرعباس را روایت میکند. ماهگل پس از مرگ نابهنگام شوهرش، به ناچار روانه خانه برادر شوهرش میشود و چند صباح بعد، ناراحتی قلبی او را از پا ...
- نام: رمان دلسپردگان
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: هانیه حدادی اصل
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 298
داستان در مورد دختری است که کسی رو که دوست داشته از دست میده و بعد با پسر دیگه ای ازدواج میکنه و بعد از ازدواج با مشکلاتی مواجه میشه...
- نام: رمان موهاش مشکیه
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: sepidar-77
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1079
رویایی که رو آوار زندگی دیگران ساخته بشه به هیچ جایی نمی رسه هیچ جا! چون زمین گرده سارا. زمین گرد بود، سیب هم می چرخید، رویاهاهم روی آواری فروریخته ساخته شده بود...
- نام: رمان روزهای خاکستری
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: هانیه حدادی اصل
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 171
داستان درباره ی دختر و پسری به اسم سها و سیاوشه که از بچگی به اسم هم بودند و قرار بوده که باهم ازدواج کنند.در عین حال که اطرافیان اصرار داشتن که این دو تا با هم ازدواج کنند .این اصرار باعث میشد که تنفر این دو نفر از هم بیشتر بشه.تا اینکه سها عاشق پسری به اسم کامیاب میشه و …
- نام: رمان سقوط یک کوه
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: نسیم غلامی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1730
پسری که تو مملکت غریب به دور از چشم پدر و مادرش عاشق میشه تو اوج عشق و دیوونگی تنها عشقش رو رها می کنه میزاره میره که به خانوادش بگه… اما پدرش چون خانِ و حرفش حرفِ چکار می کنه؟ اگه بشنوه پسر سر به راهش بی اجازه ی اون چکارا که نکرده راحت کنار میاد؟ قبول می کنه یا نه؟ اگه قبول نکنه و تاوان این قبول نکردن برای پسرِ عاشقش چیه؟ اصلا عشقش به پاش می مونه؟؟؟ این چه سوالیه مگه اونم عاشق سیپان نبود؟
- نام: رمان عشق چیست؟
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: شادی جعفری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 603
این رمان درمورد دختریه که پدر مادرشو از دست داده و با پسر عمو هاش زندگی میکنه! این دختر همون کسیه که عاشق یه گل فروش خیابونی میشه! همونی که عاشق پول نیست و عشقش واقعیه! این دختر همون دختر پونزده ساله ایه که به اجبار عروس شده! همونی که همراه شوهرش میره پیش شیخای عرب! پایان زندگی این دختر چی میشه؟ به عشقش میرسه؟ عشق واقعی اون دختر کیه؟ شوهرش؟ یا یه گل فروش خیابونی؟
- نام: رمان خوابگاه
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: محدثه رجبی سیف آبادی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 610
زندگی پره اتفاقه... میشه اسمشو گذاشت تقدیر... سرنوشت... هردو باهم... من و تو... نگاهت آرزوی من... نگاهم آرزوی تو... باهم زیر یک سقف... در یک مامن پر آرامش... مامنی برای ما... تا قسمت کنیم تنهایی هایمان را... یه مامن آروم... یه خوابگاه...
- نام: رمان فرجود
- ژانر: #عاشقانه #هیجانی #معمایی
- نویسنده: شادی جمالیان و محدثه رجبی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1288
هانا نقاشی زبردست است و فرجود ، انسانی با رفتارهایی منحصر به فرد! رمانی از دل مسابقه عصر جدید ! هردو در جست و جوی آینده و پیدا کردن معجزه زندگیشان هستند ! اتفاقی سر راه هم قرار میگیرند و متوجه میشوند تفاوتشان از زمین تا آسمان است... دخترک داستانمان نقاشی زبر دستی است که دل در گروه کشتی گیر با سابقه ای می دهد که در تشک مبارزه علاوه بر پشت حریف قلب دخترک را به صحنه خاک الود تشک می کشد کشتی گیری که مرام و مسلک پهلوانی دارد اما ضربه ای که بر روانش وارد شده اجازه رنگی کردن زندگی را به او نمی دهد حال باید دید دخترک با رنگ های زندگی اش می تواند خاکستری زندگی پهلوانمان را به رنگ های یک رنگین کمان در بیاورد و اورا از دست زنی که مسجل یک شیطان بر روی زمین است نجات دهد.