- نام: رمان آوار کبود
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: پروانه قدیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 793
ترانه و حسام از دو شهر و فرهنگ متفاوت در دانشگاه دل به هم میدن و این دلدادگی به ازدواج ختم میشه... ترانه همراه با حسام برای زندگی مشترک به جنوب مهاجرت میکند. خانواده حسام مردسالار و پسر دوست هستند که اتفاقا هیچکدام از برادران حسام فرزند پسر برای وراثت و ادامه نسل ندارند... ترانهی باردار فرزند پسری در راه دارد و مورد حسادت برادران و خانواده حسام قرار میگیرد، ولی حسام ناراضی از وارث بودن و مورد کینه قرار گرفتن...
- نام: رمان اعج
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: اکرم حسین زاده
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 863
دینا مادرش را از دست داده و با برادر کوچکتر و پدرش با هم زندگی می کنند تا اینکه پدرش ازدواج مجددی می کند و دینا و برادرش به منزل عمه اشان می روند و آنجا که هستند یک شب خانواده ای به منزل عمه دینا، به دنبال بچه ها می آید و آنجاست که دینای 13 ساله می فهمد که خانواده ماری اش به دنبال آنها آمده اند و این شروع یک زندگی دوباره برای دینا و برادرش است …
- نام: رمان شمس القمر
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: آرزو طهماسبی و آیلار سبحانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 147
روایتگر دختری محکم است که کهولت سن پدرش باعث آلزایمر خفیف او میشود و قمرالملوک اختیار دار تام میشود اما با کمبود بودجه مواجه میشن که همین باعث میشود رقیب های قدر برای سهام کارخانه دندان تیز کنند در این میان پای مهمانی ناخوانده به عمارت و کارخانه باز میشود که...
- نام: رمان خاطره س
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: سارگل حسینی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 724
جانان دختریِ که رابطه خوبی با خواهر وبرادر ناتنی اش نداره و همش درگیر مشکلات اوناس، روزی که با خواهرناتنی اش آذر به مسابقه رالی غیرقانونی میره بعد سالها با امید(نامزدِ سابقِ دوستش) رودررو میشه ، امید بخاطر گذشته اش (پدر جانان باعث ریختن ابرویِ امید و بهم خوردنِ نامزدیش شده) از پدرِ جانان دلِ خوشی نداره و یه جورایی می خواد از آذر انتقام بگیره...
- نام: رمان شراره ی عشق
- ژانر: #عاشقانه #همخونه ای
- نویسنده: پریسا بیات
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 303
داستان درباره ی دختری به نامِ پریاست که بسیار شیطون و سرزنده است وزندگی خوب و ارامی دارد ولی زندگی ارام این دختر با رفتن به دانشگاه به هم می خورد واین دختر برای پرداخت بدهی پدرش مجبور می شود با استاد دانشگاش که پسر یکی از دوستایِ پدرشِ است که از قضا دشمن پریاست به مدت یک سال به صورت صوری ازدواج کند ولی توی این ازدواج اتفاقاتی می افتد که...
- نام: رمان چشمانی به رنگ عشق
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: Mojgan19
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 241
آوا یک دخترست … دختری که زندگی به او می خندید …تا او به زندگی خندید. زندگی از خنده ی او خوشش نیامدو اخم کرد…خانواده اش بر باد رفت… ولی نه به حالت عادی… با توطئه و دسیسه … و حالا او قصد انتقام دارد …
- نام: رمان برهنه طهران من
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: مهسا رمضانی
- ویراستار: رمان خوان
این #طحران ... #طهران ... #تهران را از کف دستم هم بهتر میشناسم. #طحران بزرگ است پر از ماشین، پر از زندگی، پر از کار و پول و نان! #طحران پر است از پارکهای بهغایت دلانگیز، پر از سینما و گالری و جشنواره! #طحران پر است از رنگ و چراغ مرکز خرید، پر از خنده و بی حس سکون! #طهران پر است از دست فروش، پر از کارتنخواب، پر از بیمار! #طهران پر است از ورقفروش، عروسکفروش و تنفروش! #طهران پر است از فقر، پر از غم، پر از تباهی!
- نام: رمان مرداب فریب
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: کوثر شاهین فر
- ویراستار: رمان خوان
عشق بین پریرُخ و سیاوش ! عشق بین رعیت و خانزاده ... و اما مهران زخم خورده ای که آتیش کینه ش چهره ی پریرخ رو می سوزونه و شب ازدواجش با سیاوش عروس دیگه ای جای اون می شینه ! پریرخی که شبونه فرار میکنه و دور میشه از سیاوش و عاشقانه هاش و سیاوشی که از بودن پریرخ خبر نداره !
- نام: رمان دوئت
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: راضیه درویش زاده و بهار حلوائی
- ویراستار: رمان خوان
امیرصدرا صدیق آهنگساز جوان و موفقیست که درصدد ازدواج با شاگردش، سایه روزبهان است. دختری بلندپرواز و تشنه ی شهرت که با یک خیانت بزرگ، چندین رابطه را به ویرانی میکشاند. حال بد صدرا همزمان میشود با آمدن خواهرزاده ی همخانهاش به منزلشان برای اقامتی طولانی... دختری که سال ها یواشکی عشق صدرا را به دل دارد و حالا میخواهد مرحم زخم دلش شود... اما تقدیر بازی دیگری برایشان رقم زده! بازی سراسر فراز و نشیب...
- نام: رمان دختری
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- ویراستار: رمان خوان
همتا شخصیت اصلی؛ به پیکره پدرو مادرم نگاه کردم. همش 17 سالمه و باید مشاهده چنین چیزه وحشتناکی باشم. دیگه هیچکس نیست تا بهش تکیه کنم. برادر کوچکترمو بیشتر تو بغلم فشار دادم به عموی نامردم نگاه کردم که چطوری سر مزاره پدرو مادرم منو به اون مرد افغانی نشون میده. حتما اون پدر و مادرم کشته. جز اون کی به میراث پدره من فکر میکنه...
- نام: رمان آخرین مقتول
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #پلیسی #جنایی
- نویسنده: حوای پاییزی
- ویراستار: رمان خوان
مهراب شمس، سرگردی که به خاطر خصوصیات خاصش به هاسکی معروفه! برای حل پرونده قتلی به بوشهر میاد، موقع بررسی صحنه قتل متوجه شخص عجیبی میشه...!ماهور، خبرنگار باهوشی که اطلاعات سری از اون پرونده داره،ولی حاضر نیست بگه چطوری بدستشون آورده، تا اینکه...!
- نام: رمان غمزه
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: sarna_azadrahi
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1658
امیرکاوه کاویان 33ساله. مدیرعامل یه کارخونه ی قطعات ماشین فوق العاده بی اعصاب و کله خر! پدرش یکی از بزرگ ترین کارخانه دار های تهران! توی کارخونه با یک کارگر جرو بحث میکنه واتفاقی باعث مرگ اون فرد میشه! طرف دیگه ی قصه دختریه که 25سال بیشتر نداره و میشه ولی دَم! حالا امیرکاوه باید رضایت رخنه نامدار رو بدست بیاره وگرنه طی شش ماه بالای چوبه ی دار میره!
- نام: رمان دلم پرو
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: شادی جمالیان
- ویراستار: رمان خوان
از این تکرار ساعت ها... ازاین بیهوده بودن ها... از این بی تاب ماندن ها... از این تردیدها... نیرنگها... شک ها... خیانتها... از این رنگین کمان سرد آدمها... و از این مرگ باورها و رویاها... بیزارم، بیزار... پریشانم... دلم پرواز مي خواهد...
- نام: رمان آغوش گل یخ
- ژانر: #عاشقانه #طنز #خارجی
- نویسنده: ادیسه تاریک
- ویراستار: رمان خوان
دامینیک روسو، مردی سرد و بیاحساس و البته بشردوست هست و مادری بسیار زیبا داره که در دوران جوانیش یکی از زیباترین مدلهای کمپانی 'لیبل' بوده. اون درحال حاضر یکی از صاحبان کمپانی لیبل و مجلهی مد مربوط به این کمپانی هست. بخش دیگهای از داستان مربوط به "الا" که دختری بسیار سختکوش، سرزنده و البته جسور هست که برای گذران زندگی و رسیدن به هدفی که در ذهن داره، به سختی کار میکنه و چندین کار پارهوقت رو در یک شبانهروز انجام میده...
- نام: رمان من ب
- ژانر: #عاشقانه #همخونه ای
- نویسنده: رویا رستمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1731
با مرگ مازیار و بیوه شدن شادان، فردین بعد از چهار سال اتفاقی از سوئد بر می گرده در صورتی که هیچ کس بهش خبر نداده که شادان سه سال که مازیار رو از دست داده و تنهاست، شادان به عنوان یک بیوه ی ثروتمند با خیل زیادی از خواستگار روبروست ولی این وسط فردین وارد بازی میشه....