- نام: رمان دخترماه (فصل اول)
- ژانر: #عاشقانه #تخیلی
- نویسنده: ی.محمدنیا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 260
سوین دختری با زندگی به ظاهر معمولی..یک دانشجوی ساده که با گرفتن بورسیه و رفتن به آمریکا با حقایقی روبرو میشه که زندگیش تغییرات بزرگی می کنه و می فهمه که موجود عادی ای نیست و تموم زندگیش دروغ شنیده و حالا…
- نام: رمان دخترماه (فصل دوم)
- ژانر: #عاشقانه #تخیلی
- نویسنده: ی.محمدنیا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 234
سوین اجبار میشه بخاطر عزیزانش خودش رو معامله کنه... ولی بعد اسیر شدنش توسط جیمز می فهمه که تمام این مدت وسط یه بازی ای بوده که از خیلی سال پیش برنامش رو چیده بودن… بالدازار نمرده و …
- نام: رمان عشق یخ زده
- ژانر: #عاشقانه #جنایی #پلیسی
- نویسنده: ی.محمدنیا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 480
آروشا دختر بی رحم و سردی که یه جنایتکار و خلافکار حرفه ای و باند بزرگی رو به همراه پسرعموش اداره می کنه... می کشه و نابود می کنه و براش مهم نیس که بی گناه کشته یا گناهکار… پلیس چند ساله که می خواه تمام اعضای این باند رو دستگیر کنه ولی اونا هیچ مدرکی واسه دستگیری باند ندارن… کوروش به عنوان نفوذی وارد باند میشه ولی غافل از اتفاق هایی که قراره بیفته...
- نام: رمان دارک
- ژانر: #عاشقانه
- ویراستار: رمان خوان
ساعت شش قرار بود خونه باشی و الان ساعت یازده شبه! صدای پر خشمش در تاریکی آشپزخانه باعث شد از جا بپرم و لیوان آب در دستم بلرزد. _این پنج ساعت سرت به چه کثافط کاری بند بود که حتی وقت جواب دادن به گوشیت رو هم نداشتی؟ نگاه خشمگینش زبانم را بند می آورد... بخصوص که حالا چشمانش سرخ شده بود و نمایان گر آن درد لعنتی اش بود. دروغ چرا... ترسیده بودم! صدای بلند ضربان قلبم را به وضوح می شنیدم اما به طرز مسخره ای سعی داشتم خونسردی ام را حفظ کنم و خب... ناموفق بودم.
- نام: رمان در بند او اما آزاد
- ژانر: #عاشقانه #انتقامی
- نویسنده: رویا احمدیان
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 586
من وفا 25 ساله، پسری عیاش و خوشگذران، قدر دختری عاشقانه دوسم داشت و ندونستم و سر یه دعوای بچگونه راهمون ازهم جدا شد و هما هم از لج من با پسر عموم ازدواج کرد! حالا بعد چند سال به قول خودش مثل بختک افتادم رو زندگیش و باعث مرگ شوهرش، یعنی پسر عموم شدم! اما اون نمی دونه که من برگشتم تا...
- نام: رمان سایه فرشته
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: آناهید قناعت
- ویراستار: رمان خوان
سایه بودن خالی ست… سایه بودن درد است… اصلا ای کاش خدا تمام سایه های شهرم را جمع میکرد، تا دیگر سایه ای نباشد بر سرشان بی ادعا پهن شود، تا مردم اینقدر سایه ها را هیچ و پوچ نخوانند، در این شهر هیچ کس ارزش سایه ها را نمیداند، فقط باید سایه ها از سرشان کم شود، آنوقت است که دوام نمیآورند، آنوقت است که فغان سر می دهند، ذوب می شوند… آری سایه ها بی منت سایه اند… آناهید قاف
- نام: رمان شراب
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: ر. مسیح
- ویراستار: رمان خوان
ونوس با شوهرش علی به بن بست رسیده اما توانایی مراجعه به دادگاه و طلاق گرفتن ندارد. علی سر کار نمی رود و اجازه هم نمی دهد ونوس کار کند. ماه ها است که در خانه نشسته و در نهایت فقر با اخلاق گندش سوهان روح ونوس شده. یک شب ونوس به مهمانی یکی از دوستانش می رود...
- نام: رمان وسواس
- ژانر: #عاشقانه #معمایی #پلیسی #هیجانی
- نویسنده: فاطمه اشکو
- ویراستار: رمان خوان
صدای قلب سلین از چهار فرسخی هم قابل شنیدن بود. کارن خشونت به خرج داد. دستانش را دور بازوی دخترک حلقه کرد و او را از جلوی معرکه دور کرد. -تو اینجا چیکار میکنی دختر؟ چشمان گشاد شده ی سلین، ترس واندکی شوق برای دیدن کارنش داشت: _کارن این معرکه برای توئه ... بخدا خودم شنیدم ... دست کارن به روی دهان سلین، مهر شد. _هیش...
- نام: رمان جاری خواهم ماند
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: مهلا. خ
- ویراستار: رمان خوان
اسیر شدهام. اسیر احساسی بینام و نشان. اسارتم زندگی بی دغدغهام را نابود میساخت و دغدغه ها، یکی پس از دیگری در جای جای زندگیام مستقر میشدند و خودی نشان میدادند. تسلیم شدهام. تسلیم این حس گمنام...
- نام: رمان کافه اطلسی (دو جلدی)
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: سمیرا ایرتوند
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1225
دکتر بهرادمعین باستان شناس معروفی که برای اثبات افسانه ی قدیمی به یک منطقه ی باستانی میاد اونجا با صنم همسر سابق خواهرزاده ش کسری اشنا میشه و ناچارا باهم برخوردایی دارن، بهراد در پی کشف راز صنم اونو تحت فشار می ذاره تا بفهمه چرا صنم شب ازدواجش از ارتباط با کسری خودداری کرده و ایا حرف هایی که پست سرش گفته میشه حقیقت دارند یا فقط تهمتن...
- نام: رمان سیاهی مطلق
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: مهلا. خ
- ویراستار: رمان خوان
در سیاهی مطلق غوطه ورم. منتظرم... یک انتظار سخت! شاید طلوع کند خورشید، بر این شهر... بر دل کبود آدم هایش... اما نه، خورشید رخت بربسته است. در این سیاهی مطلق، دیگر حیات نیست...
- نام: رمان آدمکش
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: هاله بخت یار
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1155
ساینا واسه خرج عمل مادرش، به اجبار پا به عمارت مرد جذاب و بیرحمی میذاره تا عاشقش کنه و بعد بکشدش ولی بعد از شلیک به سورن، چیزی طول نمیکشه که لو میره و سورنی که جون سالم به در برده...
- نام: رمان نگار من تویی
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: نغمه جنتی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 228
خیانت واژه یی نا آشنا بود براش، فکر نمیکرد روزی تنها عشق زندگیش کسی که عاشقانه دوستش داشت، به خاطر دلایل غیر منطقیی بهش خیانت کنه بعد از چشیدن طعم تلخ خیانت، زندگیش از این رو به اون رو شد از خودش یه مرد با یه قلب سنگی ساخت ولی… سرنوشت براش چیز دیگه ای رو در نظر گرفته بود… یه دختر که تمام زندگیش رو توی هنر خلاصه کرده اونم به خاطر اتفاقات تلخی که چند سال قبل براش افتاده...
- نام: رمان بالر
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #خارجی
- نویسنده: وی کلاند
- ویراستار: رمان خوان
کلمات و قسمش همونجا بین تاریکی صداهامون معلق بود. گاهی اوقات تو این فضا احساس راحتی میکردم ولی سه ماه بود که فقط دچار آشوب میشدم. این فضا بیشتر شبیه یه جای راحت و مناسب برای پنهون شدن شده بود.نه برای من، بلکه برای اون. انگشت هام درد گرفته بودن برای همین بهشون اجازه دادم که یکم آروم بشن، اصلا متوجه نبودم که دارم به این سختی موبایلم رو توی دستم فشار میدم...
- نام: رمان جنایات و مکافات
- ژانر: #جنایی #پلیسی #خارجی
- نویسنده: فئودور داستایوفسکی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 385
جنایت و مکافات رمانی است هنری که پس از بازگشت داستایوفسکی از سیبری و تجربیات بسیارتلخ ، نگاشته شد. در این داستان زندگی پر ابهت اعیان و اشراف مورد بحث نیست. بلکه زشتی ها و پلیدی های شهری بزرگ مطرح است که با تمام امکانات آن نمایش داده می شود. قهرمانان این داستان همه از شکست خوردگان مغموم اجتماع اند که در بعضی شرارت و بدی و در برخی نیکی و پاکی غلبه دارد. شروران آن برای اثبات وجود خود بیشتر به کارهای ناشایست و عصیان می پردازند. داستایوفسکی به خوبی نشان می دهد که کاوش های درونی انسان در نهاد و وجدانش و محکومیت های نهانی و مکافات هایی که قهرمانان داستان بر خود روا می دارند، از مجازات های ظاهری که قانون بر انسان تحمیل می کند، به مراتب دشوارتر و پردردتر است و چه بسا که مجازات های اجتماع در واقع تسلی بخش قهرمانان اوست.