- حجم: 7.32 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
گاهی زندگی وعدهی خوشبختی میدهد؛ اما سر قولش نمیماند. سوگل در رمان حکم تلخ سرنوشت، بعد از مرگ شوهرش به اجبار رسم خانوادگی برای نگهداری از بچههایش به عقد برادرشوهرش درمیآید. زندگی که هیچ عشق و علاقهای بینشان نیست و ماجراهای زیادی این بین رخ میدهد... آن هم با وجود زن اول شهرام ، طهورا تازه شروع اتفاقات است! طهورایی ...
- حجم: 8 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
غزل در رمان بعد از تو؛ دختر دردانه ی تیمور خان هستش که در حال اتمام دوره پزشکی است. او در سودای ازدواج با اردشیر پسرعمویش که از کوچکی عاشقش بوده، ناگهان مجبور میشه بنا به دستور پدرش، ایران را به قصد انگلیس ترک کنه. در انگلیس تخصص می گیره و برای امتحان کردن اردشیر، به همه میگه که می ...
- حجم: 3.28 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پدر سالار درباره خانه ای سنتی و بزرگ است که پدر با تمام فرزندان و نوه هایش در آن زندگی می کنند. همه نوه ها شغل پدری را باید دنبال کنند و دخترها بعد از دبیرستان باید ازدواج کنند؛ البته با شخصی که پدر بزرگ در نظر گرفته است. حتی پسرها هم باید با همسرانی که پدر بزرگ ...
- حجم: 3.28 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پدر سالار درباره خانه ای سنتی و بزرگ است که پدر با تمام فرزندان و نوه هایش در آن زندگی می کنند. همه نوه ها شغل پدری را باید دنبال کنند و دخترها بعد از دبیرستان باید ازدواج کنند؛ البته با شخصی که پدر بزرگ در نظر گرفته است. حتی پسرها هم باید با همسرانی که پدر بزرگ ...
- حجم: 3.18 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
رمان پاییز سرد داستان مریم، دختری است که برای انتقام خون برادرش به ماکان نزدیک میشه و اونو عاشق خودش میکنه..شبی که فکر میکنه وقت اجرای نقشه ش رسیده و به هدفش نزدیک شده مریم موفق نمیشه و با زخمی کردن ماکان فرار میکنه.... اما ماکان، مانی، دوست و همدست مریم رو گرفتار میکنه و مریم رو مجبور به ازدواج ...
- حجم: 3.18 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
رمان پاییز سرد داستان مریم، دختری است که برای انتقام خون برادرش به ماکان نزدیک میشه و اونو عاشق خودش میکنه..شبی که فکر میکنه وقت اجرای نقشه ش رسیده و به هدفش نزدیک شده مریم موفق نمیشه و با زخمی کردن ماکان فرار میکنه.... اما ماکان، مانی، دوست و همدست مریم رو گرفتار میکنه و مریم رو مجبور به ازدواج ...
- حجم: 2.37 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
در رمان شاهزاده چشم سبز من، نفس دختریست که در یتیم خانه بزرگ می شود. نفس یک انسان عادی نیست. نفس دختری از جنس طبیعت است... در تولد هجده سالگیاش او را به سرزمین مادریاش می برند. در آنجا شاهزاده ی چشم سبز خود را مییابد و عاشق میشود. یک عشق آتشین؛ عشق به یک پسر چشم سبز... جان همه ...
- حجم: 2.37 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
در رمان شاهزاده چشم سبز من، نفس دختریست که در یتیم خانه بزرگ می شود. نفس یک انسان عادی نیست. نفس دختری از جنس طبیعت است... در تولد هجده سالگیاش او را به سرزمین مادریاش می برند. در آنجا شاهزاده ی چشم سبز خود را مییابد و عاشق میشود. یک عشق آتشین؛ عشق به یک پسر چشم سبز... جان همه ...
- حجم: 21.9 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
در رمان شوهر هیولا می خوانیم... من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم. تا گناهکار بمانیم. تا ابد و کلمات ناقص می مانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او انتقام گرفت به کدامین گناه؟ به کدامین حکم محکوم ...
- حجم: 21.9 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
در رمان شوهر هیولا می خوانیم... من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم. تا گناهکار بمانیم. تا ابد و کلمات ناقص می مانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او انتقام گرفت به کدامین گناه؟ به کدامین حکم محکوم ...
- حجم: 4.26 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
یاسر رحمانی در رمان زرناب... پسر ناخلف معتمد محله حاج ایمان رحمانی، استاد بوکس و تقطیر مشروبات الکلی... معروف به پنجه طلایی!!! مرد سی و دو سالهی قد بلند و خوش هیکلی که بخاطر مشکلاتش زنش ازش طلاق گرفته و خانوادهاش روی دیدنشو ندارن. یه شب زن بیوهای رو از چنگال یه روانی که قصد دست درازی بهش داشت نجات ...
- حجم: 1.71 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
در بخشی از رمان رویا فروش می خوانیم... برف ریز و یک دستی می بارید. از آن برف هایی که مامان همیشه می گفت قصد ماندن دارد. نیکا خیلی سخت حواسش را روی کتاب ادبیات متمرکز می کرد اما نگاهش، مثل بیست و چهار جفت نگاه دیگر گاهی به سوی پنجره متمایل می شد و شوقی پچگانه زیر پوستش می ...
- حجم: 3.27 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
رمان درد من گفتنی نبود با یک سوال شروع می شود...می دونی اولین باری که دیدمت از چیت خوشم اومد؟ قلبم لرزید ولی تند از روی صندلی برخاستم و سمت داخلی اورژانس رفتم. من با مادر و شوهرم فرق داشتم. من جا پای آن دو نمی گذاشتم!....افسانه؟ افسانه کجا میری؟! وایسا! ایستادم و دست به سمت پرده ی آبی رنگی ...
- حجم: 3.99 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
در بخشی از رمان سرمه می خوانیم...با هزار دردسر یک صندلی خالی در پشت ستونِ پهنی در انتهای سالن پیدا کردم و نشستم. از آنجا ورودی مسافران پیدا بود. تابلوی نمایشگر اطاعت پرواز هم در سمت راستم قرار داشت. با آنکه می دانستم کسی به استقبال او نمی آید، عینک دودی پهنی زده بودم تا شناخته نشوم. چشمم به ورودی ...
- حجم: 5.38 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
دیوار آجری تب دار، پیچک عاشق تشنه لب را پژمرده بود و گنجشکها، به دنبال قطره ای آب در سطح حیاط سرگردان بودند. ماهرخ ته مانده ی آب حوض را با سطل به آجرهای پوسیده ی کف حیاط پاشید. بوی نم و خاک فضا را انباشت. فواره ها باز شدند و ماهی های گرما زده از کف حوض به سطح ...