- حجم: 8.17 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
با دعا و صلوات مادرم راهی مدرسه شدم. باید تمام لحظه های این سال تحصیلی را در ذهنم ثبت می کردم. چون آخرین سالی بود که مدرسه می رفتم. خیلی خوشحال بودم که توانسته ام تا این درجه پیشرفت کنم. با سحر که بهترین دوستم بود راهی مدرسه شدیم. بین راه رو به سحر کردم و گفتم: «چه حیف شد ...
- حجم: 13.2 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
شروع رمان در مسیر تو با یک خطا بود! خطایی که توسط نوجوانی به نام بابک رخ داد و اگر تشت رسواییاش از بام میافتاد به قیمت از دست رفتن آبروی سه خاندان تمام میشد! بزرگان خانواده بیصدا قضیه را فیصله دادند تا ریحانهی شش ساله را از انگهای ناروا محافظت کنند. زمان گذشت، بچهها قد کشیدند و آدمهای قصه ...
- حجم: 13.2 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
شروع رمان در مسیر تو با یک خطا بود! خطایی که توسط نوجوانی به نام بابک رخ داد و اگر تشت رسواییاش از بام میافتاد به قیمت از دست رفتن آبروی سه خاندان تمام میشد! بزرگان خانواده بیصدا قضیه را فیصله دادند تا ریحانهی شش ساله را از انگهای ناروا محافظت کنند. زمان گذشت، بچهها قد کشیدند و آدمهای قصه ...
- حجم: 1.91 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان دریا همون دریا بود، دربارۀ مردی به اسم محسنه که تازه از زندان آزاد شده و همراه یکی از همبندیهاش به اسم عیسی که ۲۵-۲۶ سال داره، راهی سفر شمال میشن. توی تمام چند سالی که از حبسش میگذره، هیچکدوم از زندانیها از دلیل حبسش باخبر نمیشن. حالا محسن میخواد پرده از راز چندساله برداره اونهم فقط برای ...
- حجم: 1.91 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان دریا همون دریا بود، دربارۀ مردی به اسم محسنه که تازه از زندان آزاد شده و همراه یکی از همبندیهاش به اسم عیسی که ۲۵-۲۶ سال داره، راهی سفر شمال میشن. توی تمام چند سالی که از حبسش میگذره، هیچکدوم از زندانیها از دلیل حبسش باخبر نمیشن. حالا محسن میخواد پرده از راز چندساله برداره اونهم فقط برای ...
- حجم: 2.42 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان همه حالتو میپرسن درمورد زنی به نام هستی هست که از همسرش جدا شده. کمی به زندگی بعد از جداییش و مشکلاتش پرداخته و به علت جداییش اشاره میشه و تاثیر انتخاب های اشتباه....
نام این اثر: رمان همه حالتو میپرسن
نگارنده: ف کوئینی
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان همه حالتو میپرسن
- مامانی...
چشمم رو یک بار بستم و باز کردم. باز ...
- حجم: 2.42 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان همه حالتو میپرسن درمورد زنی به نام هستی هست که از همسرش جدا شده. کمی به زندگی بعد از جداییش و مشکلاتش پرداخته و به علت جداییش اشاره میشه و تاثیر انتخاب های اشتباه....
نام این اثر: رمان همه حالتو میپرسن
نگارنده: ف کوئینی
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان همه حالتو میپرسن
- مامانی...
چشمم رو یک بار بستم و باز کردم. باز ...
- حجم: 4.41 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پیدای پنهان، درباره یه دختر است که بعد از فوت پدرش با پسرعموش که همخونشون و مثل برادرش بوده باید زندگی کنه. اما اون اول همه اموال رو بالا میکشه و بعدم ادعا میکنه که عاشقشه و میخواد بهش دست درازی کنه. اما شبانه از اون شهر میره یه خونه که روح داره و اون روح یه فرد ...
- حجم: 4.41 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پیدای پنهان، درباره یه دختر است که بعد از فوت پدرش با پسرعموش که همخونشون و مثل برادرش بوده باید زندگی کنه. اما اون اول همه اموال رو بالا میکشه و بعدم ادعا میکنه که عاشقشه و میخواد بهش دست درازی کنه. اما شبانه از اون شهر میره یه خونه که روح داره و اون روح یه فرد ...
- حجم: 11.8 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پنهان ترین نیمه شهر راجع به دختر و پسری به اسم نعنا و کیارشه که در گذشته خیلی همو دوست داشتن. ولی بابای کیارش نعنا رو تهدید میکنه و نعنا مجبور میشه کیارش رو از خودش برونه و کیارش از نعنا متنفر میشه. حالا بعد چند سال نعنا مجبور به کار تو شرکت کیارش میشه.....
نام این اثر: رمان ...
- حجم: 11.8 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پنهان ترین نیمه شهر راجع به دختر و پسری به اسم نعنا و کیارشه که در گذشته خیلی همو دوست داشتن. ولی بابای کیارش نعنا رو تهدید میکنه و نعنا مجبور میشه کیارش رو از خودش برونه و کیارش از نعنا متنفر میشه. حالا بعد چند سال نعنا مجبور به کار تو شرکت کیارش میشه.....
نام این اثر: رمان ...
- حجم: 4.06 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان بازی سرنوشت اینگونه شروع می شود...بوی لاستیک اذیتم میکرد، اما نه اندازه ی تمام ساعت هایی که با بوی تعفن عرق مسافر بغل دستی ام کنار آمده بودم. وقتی از مهماندار خواستم به او بگوید در صورت امکان لباسش را عوض کند، راه حلش ادکلن تلخ و تندی بود که با بوی عرقش ترکیب وحشتناکی را ایجاد کرد. ...
- حجم: 4.06 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان بازی سرنوشت اینگونه شروع می شود...بوی لاستیک اذیتم میکرد، اما نه اندازه ی تمام ساعت هایی که با بوی تعفن عرق مسافر بغل دستی ام کنار آمده بودم. وقتی از مهماندار خواستم به او بگوید در صورت امکان لباسش را عوض کند، راه حلش ادکلن تلخ و تندی بود که با بوی عرقش ترکیب وحشتناکی را ایجاد کرد. ...
- حجم: 6.48 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
فتح کردی شقایق های دشت خیالم را و باز کردی دریچه های روشنایی را به افق چشمانم. با من بگو از طعم چشمانت وقتی نگاهم را معطر می کند. وقتی قبله ی نفسهایم میشود... با من بگو از محرابی که چشمان تو رسم میکند و مرا به خود میخواند، باران شو! ببار بر من، بر کویری تشنه، بر کوره راهی ...
- حجم: 6.48 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
فتح کردی شقایق های دشت خیالم را و باز کردی دریچه های روشنایی را به افق چشمانم. با من بگو از طعم چشمانت وقتی نگاهم را معطر می کند. وقتی قبله ی نفسهایم میشود... با من بگو از محرابی که چشمان تو رسم میکند و مرا به خود میخواند، باران شو! ببار بر من، بر کویری تشنه، بر کوره راهی ...