- نام: رمان ب
- ژانر: #عاشقانه #بزرگسال #تاریخی #خارجی
- نویسنده: تسا دیر
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 589
یک سال و نیم از برخورد آلکساندرا مونت باتن با آن مرد جوان و جذاب در کتاب فروشی می گذرد. الکس کم کم موفق شده او را از رویاهایش حذف کند. تا این که روزی از خانه آن مرد با او تماس می گیرند تا برای تنظیم ساعت به آنجا برود. چیس ریناد که سرپرست دو دختر بچه یتیم است فکر می کند او برای تدریس به آنجا آمده. با پیشنهاد پول زیاد از او می خواهد فقط تابستان مسئولیت بچه ها را بپذیرید...
- نام: رمان درد و درمون
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: ماهور ابوالفتحی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1280
دختری که داداشش برایه قتل یه نفر زندانه، مرده دوتا پسر داره دختره و داداشش و بچه های مرده هم بازی بچگی هستند. یکی از پسرا خارج هست یکی که اینجا هست رضایت نمیده داداشه از خارج میاد به شرطی که با دختره ازدواج کنه رضایت میده دختره هم دیابت داره ...
- نام: رمان او شیرین است
- ژانر: #عاشقانه #بزرگسال #خارجی
- نویسنده: سوزان الیزابت فیلیپس
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 986
دوازده سال گذشته، شوگر بث کری یه روزی شاهزادهی این شهر کوچیک بود، همه اون رو می پرستیدن. شوگر بث قدرت داشت، پول داشت، زیبایی داشت، مادری که همه جوره پشتش بود و اونرا تا حد مرگ لوس می کرد... فقط یه چیز نداشت. و همون باعث میشد که تا مغز استخوانش شرور باشه. دوازده سال پیش کالین بایرن، یه پسر 22 ساله انگلیسی بود، که از کشور خودش اومده بود اینجا تا کار کنه و نویسنده شه، اما نمی دونست که اینجا قراره دشمن خیلی قدری پیدا کنه دوازده سال پیش شوگر بث به کالین تهمت زد، و اون رو از خونهاش بیرون انداخت. حالا دوازده سال گذشته و جای شاهزاده و گدای قصه عوض شده. حالا کالین اربابه و شوگر بث خدمتکار. چ میشه این وسط عشق شکل بگیره ...
- نام: رمان طواف و عشق
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #مذهبی
- نویسنده: اکرم امیدوار
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 359
داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در 25 سالگی براش رخ داده، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه… ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو…
- نام: رمان دختر همه فن حریف
- ژانر: #عاشقانه #انتقامی
- نویسنده: فاطمه_313
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 206
دختری از جنس تنهایی از جنس سختی دختری جوان که سرپرست خواهر و برادرش است در همه مشاغل تجربه دارد و مردی است برای خودش و چه سخت است تنهای تنها بودن... و چه شیرین است ناجی تنهایی ها و سختی ها...
- نام: رمان زندگی یک لیلی
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: زهره دهنوی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 844
بانوی داستان من ماشین گران قیمت زیر پایش نیست! بانوی داستان من غروری از جنس غیرت دارد، بانوی داستان من سردی و گرمی روزگار را چشیده... بانوی داستان من از ...
- نام: رمان ربکا
- ژانر: #عاشقانه #خارجی
- نویسنده: دافنه دوموریه
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 261
داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا میشود و مرد جوان به او پیشنهاد ازدواج میکند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی میبرد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر میدارد. مشهورترین اقتباس این اثر فیلم سینمایی ربهکا با شرکت لارنس اولیویر است که آلفرد هیچکاک آن را به سال 1940 میلادی ساخت و برندهٔ جایزه اسکار هم شد....
- نام: رمان دنیا دار مکافات
- ژانر: #عاشقانه #انتقامی
- نویسنده: نرگس عبدی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2114
روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو میزند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علیِ من؟ وفایی که از او انتظار وفا داشتهام، حالا شده است مگسی گرد شیرینیام... او که میدانست گذران شب و روزم از عشق علیست. تنها شاهد شیداییام بود. در اوج مستانۀ رفاقتمان گفته بود، دستانم را همچون پروانهای مینشاند در دستان او... اما حالا چه میبینم؟! دستان خودش حلقه شده بر دریای شانههای او... نامم حديث است، اما نمیگذارم سوز عشقی که به دستِ نزدیکترین دوستم سوزانده شد، حرف و حدیث مردم می شود...
- نام: رمان لیک جلد اول
- ژانر: #عاشقانه #بزرگسال #خارجی
- نویسنده: کایلی اسکات
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 370
سری "استیج دایو" مجموعهای چهار جلدی و جذاب راجع به یه گروه معروف راک آمریکاییه.که تو هر جلد به یکی از شخصیت ها میپردازه و حالا تو جلد یک میخونیم: اِولِن توماس برای جشن تولدش همراه با دوست صمیمیش، لورن، به وگاس جنجالی میره. هیچوقت فکرشو نمیکرد که فردای تولد بیست و یک سالگیش، گیج توی حمام بیدار بشه. اوه، تازه متوجه یه انگشتر الماس چند قیراطی توی دستش هم میشه. شب تولدش چه اتفاقی افتاده؟ این مرد جذاب که دستاش پر از تتوئه، کیه؟ یه انگشتر الماس توی انگشت حلقهاش چی کار میکنه؟
- نام: رمان من به عشق و جزا محکومم
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: ریحانه (دختران من)
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 412
یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاهپوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجهی مرد سیاهپوش وسط پذیرایی خونهشون میشه و... شروع هر زندگی شروع یه رمان تازهست. یلدای ما با تمام خامیها و بی تجربگی وارد زندگی میشه. عاشق، خسته، دلبسته. بیاید ببینیم یه زن چطور توی سالها پخته و باتجربه میشه.
- نام: رمان پالوز
- ژانر: #عاشقانه #پلیسی #طنز
- نویسنده: مائده_ف
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 411
این رمان صرفا برای خندیدن نوشته شده و باعث میشود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک رو دستگیر کنن.کسانی که اگر اون ها رو توی وضعیت عادی ببینین محاله باور کنین پلیسن و البته... عشق هم قاطی داستانمون هست. حرف اخر؛ من که گفتم اگه میخواین فقط بخندین بیاین این رمانو بخونین (مسائل چرت و پرتی و لوس هم نداره، حالا خود دانین)
- نام: رمان شرط دلبری
- ژانر: #عاشقانه #هیجانی
- نویسنده: زهرا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1137
من رایانم... پسری که توی پوکر و شرطبندی حرف نداره، کسی که خیلی از دخترا به خاطر ثروتش و جذابیتش حاضرن براش هرکاری بکنن... اما دل من فقط پیش یه نفر گیره، یه نفر که یه شب تو یکی از شرطبندیام دیدمش و دیگه نتونستم ازش بگذرم؛ ماهزاد دختر باهوش و لوندی که رقیبمه و هیچ جوره باهام کنار نمیاد و دم به تله نمیده اما من باهاش شرطبندی می کنم و بدستش میارم و اون بالاخره مال من میشه...
- نام: رمان قصه عشقت را تمام کن
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: شهره احیایی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1184
شیرین در کارگاه تولید پوشاک مردانه نسیم کار میکنه، اقای صوفی صاحب کارگاه بخاطر بیماری همسرش مدیریت کارگاه رو به پسرخالش اقای دادرس میسپره، یه شب نسیم متوجه رفتارهای مشکوک اقای دادرس میشه و در کمین میایسته تا از ماجرا سر دربیاره ک...
- نام: رمان شهر آشوب
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: فاطمه محمدزاده
- ویراستار: رمان خوان
باز با نور کم شمع یکم چشمای کورم میدید تا توی درو دیوار نرم چون شب کوری داشتم این مشکلم داشتم چند تا شمع دیگه هم برداشتم روشن کردم چند جای خونه گذاشتم اومدم شمع آخر و بزارم کنار پنجره که یه سایه دیدم داره توی حیاط راه میره. اینقدر ترسیده بودم داشتم قالب تهی می کردم خودم و خیس نکنم خیلیه. به سختی خودم و رسوند به آشپزخونه و کارد بزرگ و برداشتم و رفتم زیر میز آشپزخونه قائم شدم و از ترس می لرزیدم...
- نام: رمان خطاکار
- ژانر: #عاشقانه
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 890
درست زمانی که طلا بعداز سالها تلاش و بدست آوردن موفقیت های مختلف قراره جایگزین رئیس شرکت بشه سرو کله ی رادمان، نوه ی رئیس و سهامدار بزرگ شرکت پیدا میشه. اما رادمان چون میدونه بخاطر خدمات و موفقیت های طلا ممکن نیست خودش این جایگاه رو بدست بیاره و اونو برای صندلی ریاست یه رقیب مهم میدونه...