- نام: رمان خیال خوش
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #ازدواج اجباری
- نویسنده: دیبا کاف
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 665
حاج حیدر با تهمت و اشتباه، مرتکب قتل میشه... و مادر یه پسر بداخلاق و سر سخت رو به کام مرگ میکشونه... میفته زندان و منتظر حکمش و امیدی نداره به نجات... پسر مقتول از خون مادرش نمیگذره... این بین دختر حاج حیدر، ارغوان، دنبال رضایت گرفتنه و پسر اون خانوم تحت هیچ شرایطی رضایت نمیده... به هر دری میزنه که رضایت بگیره ولی نمیتونه... دست آخر ارغوان خودشو میندازه جلوی ماشین پسره و پسره باید خسارت بده و یا بره زندان...
- نام: رمان آرام بغل بگیر مرا
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: ریحانه کیامری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 867
حاج حیدر با تهمت و اشتباه، مرتکب قتل میشه... و مادر یه پسر بداخلاق و سرسخت رو به کام مرگ میکشونه... میفته زندان و منتظر حکمش و امیدی نداره به نجات... پسر مقتول از خون مادرش نمیگذره... این بین دختر حاج حیدر، ارغوان، دنبال رضایت گرفتنه و پسر اون خانوم تحت هیچ شرایطی رضایت نمیده... به هر دری میزنه که رضایت بگیره ولی نمیتونه... دست آخر ارغوان خودشو میندازه جلوی ماشین پسره و پسره باید خسارت بده و یا بره زندان....
- نام: رمان رایحه ممنوع
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: آنیتا سالاریان
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2102
مصی فرزند خانواده ای از هم پاشیده ست... با پدری عیاش و دایی خلافکاری که چیزی جز بدنامی برای خانواده اش به جا نذاشته اما زمانی که آخرین پناهش، پدرش، ترکش می کنه "مرد"ی پا به زندگیش می ذاره که باقی مانده زندگیش رو به تباهی می کشه... مصی که حس می کنه تمام زندگیش قربانی تصمیمات مردهای اطرافش بوده تصمیم می گیره به جنگ این مرد بره و برای همیشه به نقش یه قربانی پایان بده...
- نام: رمان طعم تلخ دروغ
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: ملیحه بخشی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1301
پسر داستان عاشق یک دختر میشه و میاد خواستگاری و ازدواج میکنن بعد از چند مدت رفتار پسر داستان عوض میشه و دختر داستان رو طلاق میده و بعدا دختر داستان میفهمه شوهرش بهش دروغ گفته و این طلاق یک راز داشته...
- نام: رمان ب
- نویسنده: اکرم حسین زاده
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2998
صدای دوبارهی آیفون که بلند میشود، ناچار مانتویم را تن میکشم و عجولانه روسریام را هم بدون نگاه کردن به آینه میبندم. با همان حس و حال مزخرفی که از روز پیش در وجودم، نمیدانم چرا! دارم عرض کوتاه حیاط را رد میکنم. نفس پری میکشم، هنوز در را درست و حسابی باز نکرده چشمانم جمع میشود، بوی معطر گلهای مریم در مشامم پر میشود. نگاهم فرصت بالا رفتن پیدا نمیکند...
- نام: رمان هانا عروس شیخ
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: ساحل
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 455
داستان راجع به یه مولتی میلیاردر مصری به اسم عثمان هست که عاشق خواهر کم سن شریک آمریکائیش میشه . عثمان میخواد هانا رو بدست بیاره به هر قیمتی شده و پدر هانا مخالفه ! اما عثمان مردی که همیشه به هرچی خواسته رسیده ... دست به یه کار خطرناک میزنه...
- نام: رمان نفسم میگیرد
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: فهیمه ذوالفقاری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 683
زنی مطلقه که بعد از یک نامزدی کوتاه مدت و نافرجام درگیر روزمرگی های زندگی و مشکلات ناشی از طلاقش می شود، تا اینکه؛ دل در گرو پسری می دهد که عشق را دوباره برای تار و پود زندگی او به ارمغان می آورد...
- نام: رمان نبض راه خورشید
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: لیدا صبوری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1938
صالح، همان جوان عاشق پیشه ی ساده دل؛ همانی که لطافت عجیب عشق را در دستان پر مهرش آموختم. او که زخم نامردی روزگار و درد شکنجه های حسام پسر عموی بی مروتم جانش را هزار زخم به یادگار گذاشت و از پای نیافتاد...
- نام: رمان ماه گرفتگی
- ژانر: #فانتزی #معمایی #هیجانی #پلیسی
- نویسنده: پرگاس
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 621
"هیجان" درسته که یک کلمه بی جان ادبیاتیه اما ما آدما با دیدنش قلبمون تند میزنه... نفسامون یکی در میون میشه... چشامون گرد میشه و منتظریم... منتظر اینکه بعدش چی میشه ؟؟؟ الان چی میشهه ؟؟ دوز این هیجان وقتی بالاتر میره که... ماهگرفتگی شروع بشه... اونم از جایی که بنیامین قصه... گم میشه! و گم شدنش باعث میشه خواهرش برکه به دنبال گذشته ای بره که مثل همیشه آتش زیر خاکستره !! رازهایی که براش قابل درک نیست و واقعیت هایی که قابل انکار نیست ...
- نام: رمان حافظه نفرین شده
- ژانر: #عاشقانه #تخیلی
- نویسنده: moon
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1655
داستان درباره ی آسو دختری مغرور و سخت کوشه که توی پرورشگاه بزرگ شده و تمام تلاشش رو میکنه تا آینده ی خوبی بسازه و به همه آدم ها ثابت کنه که میتونه بدون پشتوانه به جایی برسه. آیا زندگی اونجور که آسو می خواد پیش میره؟ یا طبق معمول سوپرایز های زیادی در انتظارشه...
- نام: رمان مهر من
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: سیمین شیردل
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 329
هرگز فراموش نمی کنم هفت ساله بودم که در یک غروب دلگیز پاییزي مادرم با چادر چیت گلدار و چمدانی زهوار در رفته در حالی که گریه امانش را بریده بود و با گوشه چادر رنگ و رو رفته اش اشک هایش را پاك می کرد، دستم را گرفته بود و رو به مادربزرگ که از پنجره چوبی خانه آجري با تحقیر و چشمانی بی فروغ با چارقد سفیدي که طبق عادتش بیخ گلویش با سنجاقی سفت بسته بود، گفت...
- نام: رمان مثلث عشقی
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: کایمون
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 101
سه دوست باهم به آرزوشون میرسن و برای کار به سئول میرن. این وسط اتفاقاتی میوفته که جالب و خوندنیه...
- نام: رمان شاید خدا گم شد
- ژانر: #عاشقانه
- نویسنده: محرابه سادات قدیری (#رهایش)
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1123
محمدطاها خسروی پسری مسئولیتپذیر است که برخلاف چهره و رفتار جدیاش قلبی مهربان دارد و تمام تلاش خود را میکند زندگی مادر و تنها خواهرش را تامین کند اما درگیری احساسی خواهرش و ورود افراد جدید به زندگیشان آرامش نسبی آنها را دچار تلاطم می کند . دشمن قدیمی محمدطاها این بار در لباس دوست ظاهر می شود تا انتقام گذشته را جور دیگری از او بگیرد .جنگ با این دشمن دیرینه همزمان می شود با جنگ محمدطاها با دل و دینش و اتفاقات تازه را رقم میزند...
- نام: رمان مثل قهوه تلخ تلخ
- ژانر: #اجتماعی
- نویسنده: lord of fea
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 111
مرد از فشار زندگی پشت ماشین نشسته بود و بی هدف رانندگی می کرد و ناسزا بار آن زندگی بی در و پیکر می کرد. حال اسفناکی داشت، چشمانش گویی جایی را نمی دید که دختر دست فروش کنار خیابان را زیر کرد. گویی تازه به خود آمده بود که دختر را تا بیمارستان رساند و داستان از حوالی صورت همان طفل معصوم شروع شد...
- نام: رمان مرد بدلی
- ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: فاطمه زایری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 351
توی یکی از همین برجای بلند و سر به فلک کشیده شهر پر از دود و آلودگی شهر تهران مردی زندگی میکنه که سال هاست تاری از تنهایی به دورخودش تنیده و تموم زندگیش توی کارش خلاصه شده… این مرد تنها، یه مرد بی معاشرته که به اجبار پدرش پا تو محله ای میذاره که براش یه دنیای ناشناخته ست یه دنیا با آدم های جورواجور و رنگارنگ که هیچ کدومشون شبیه به اون نیستن… تواین محله و دنیای ناشناخته دختری رو میبینه که کاملا نقطه مقابلشه…