- نام: رمان کسی می آید
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: مریم ریاحی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 419
داستان دخترجوانی است به نام خورشید. خورشید در یک خانواده گرم و صمیمی زندگی میکردتو یک محله خوب و معتقد. خورشید عاشق دوست برادرش حسام بود. حسام جوانی بسیار آقا، نجیب، مومن بود که همه بهش اعتقاد داشتند و پشت سرش قسم میخوردند. خورشید از برخوردهای حسام متوجه شده بود که بهش علاقه مند استولی هیچ وقت مستقیم بهش اظهار علاقه نکرده بود...
- نام: رمان گل مریم من
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: مریم ریاحی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 144
دختری به اسم مریم فعالیت های سیاسی داره و دستگیر میشه. طی شکنجه ها اعتراف نمیکنه و بازجو اون رو از مرگ نجات میده، ازش بچه دار هم میشه باهم کشمکش دارن و… پایان خوش
- نام: رمان دلبرانه (جلد دوم)
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زهرا پورخوانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 481
و عشق هچیگاه: برای افسانه ها نیست. برای داستان ها نیست. برای آدم های بزرگ نیست. گاهی در گوشه ای، در خلوتی، در نگاهی، در صدایی، قلبی میلرزد برای قلبی دیگر و شروع می شود سرنوشت عاشقانه ای که نه می دانند از کجا شروع شد و نه می دانند به کجاها ادامه دارد...
- نام: رمان جادوی سیاه (جلد دوم)
- ژانر: عاشقانه، تخیلی، هیجانی
- نویسنده: پرستو. س
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 299
در جادوی سیاه، دوقلو های مانا با نیروی مرگ و زندگی دزدیده شده و همه برای پیدا کردن اون ها متحد می شوند اما...
- نام: رمان پیوند ذهنی (جلد اول)
- ژانر: عاشقانه، هیجانی، تخیلی
- نویسنده: پرستو. س
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 217
دختری به اسم «هانیه» که همیشه توی زندگی حس کرده گم شده و به جایی که هست تعلق نداره. تا اینکه یه شب مردی که همیشه تو خواب میدید رو توی واقعیت میبینه و کل زندگیش تغییر میکنه. هانی بین دو دنیای جدید و دو تا مثلث عشقی قرار گرفته و باید این وسط با نیروهای جدیدش کنار بیاد و برای نجات جون خودش و عزیزانش تلاش کنه اما...
- نام: رمان عشق و غرور (جلد سوم)
- ژانر: عاشقانه، تخیلی، هیجانی
- نویسنده: پرستو_س
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 58
در عشق و غرور، آخرین بازمانده جادوی سیاه همه رو به چالش میکشه ولی....
- نام: رمان عمارت سیاه
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
- نویسنده: فرناز احمدلی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 688
داستان درباره دو دوست به اسم تمنا و شیدا است که هیچکدوم از گذشته اون یکی خبرندارن اما با این حال بهترین دوستای همن، یه روز مردی به گوشی تمنا زنگ میزنه و ازش میخاد که به دنبال دوستش شیدا بره و این زنگ پای تمنارو به عمارتی پر رمز و راز باز میکنه عمارتی خوف انگیز ک در اون مردی مقتدر و ترسناک اما جذاب و دلفریب زندگی میکنه رمانی پر از رمز و راز و معما و کشمکش دختری بی پروا و سرکش و زیبا و مردی ک به هیچ عنوان تحمل این سرکشی هارو...
- نام: رمان قاصدک زمستان را خبر کرد
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: سپیده فرهادی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2001
باران دختری سرخوش که بخاطر باج گیری و تصرف کلکسیون سکه پسرخاله اش برای مصاحبه از کار آفرین برترسال، مردی یخی و خودخواه به اسم شهاب الدین می ره و این تازه آغاز ماجراست. ازدواجشان با عشق و در نهایت با خیانت باران و نفرت شهاب به پایان می رسه، اما شش سال بعد، بیتا خواهرِ باران و شاهین برادرِ شهاب تصمیم به ازدواج می گیرن و این شروع مصیبت زندگی باران و شهاب است!
- نام: رمان اکوادور
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
- نویسنده: نازی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1632
بغض کرده بهت زده دستمو رو شکم تختم گذاشتم باورم نمیشد!... حیرت زده خندیدم بی شک دروغ محض بود! با صدایی که تو گوشم اکو شد چشمام از شدت ناباوری سیاهی رفت با حس دستش رو شونه ام فهمیدم که خواب نیستم! _میخوای سقطش کنی؟ ته دلم خالی شد وحشت زده لب گزیدم: من... من... نمیتونستم... با فکر به آینده اش احتمال اینکه یک درصد بخت بدش به مادرش بره بیچاره وار بغض کرده زانومو بغل کردم: _نمیدونم... نگران کلافه نگاهش تو صورت رنگ پریده ام چرخوند. _نگهش دار هرچی باشه تو مادرشی...
- نام: رمان در گیر و دار زندگی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: رویا قاسمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 187
از نظر من زندگی مشترک، می تونه نقطه ی عطف تمام دردسرهای دنیا باشه. قبول ندارین؟ خوب پس بذارین براتون شفاف سازی کنم! من دختر خوبه ی بابام بودم؛ تنها دخترش که سر و گوشش نمی جنبید و برعکس دو تا خواهر دیگه اش؛ دنبال یللی تللی نبود... خواهرای دو قلوم مهرنوش و مینا هر دو برای تحصیلت به کالج هند رفتند به قول مامانم دخترهای مردم میرن کالج های اروپا و آمریکا این دو تا رفتند کالج هند هر چند هند رفتنشون هم داستانی بود برای خودش...
- نام: رمان خزان زده
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: تمنا زارعی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1701
سامر و سمیر، منفور در عین حال محبوب ترین برادر های خانواده ی عاشوری. بعد از مرگ خورشید، زنی که سال ها مادر صداش می کردند مجبورند با گذشته ی سیاه خانواده اشون رو به رو بشن. در گیر و دار مخفی نگه داشتن راز های خودشون به دستور مالک، آماده ی کوچ به تهران می شند. و حالا سامر باید آماده ی ازدواجی از پیش تعیین شده با دخترِ محبوب خاندان بشه و سمیر باید برای زندگیِ متاهلیِ مخفیش بجنگه!
- نام: رمان ماه طوفان
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زینب ایلخانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1007
فریماه مرتضوی که به همراه برادرش در یک موسسه مالی اعتباری (برادرش رییس) است، به خاطر طمع برادرش به اجبار پولی را نزول می کند، که با مزاحمت سردسته یکی از بزرگ ترین ارازل و اوباش (باند مافیایی کلاه مخملی) رو به رو می شود و طبق این ماجرا با طوفان صفاری آشنا می شود که...
- نام: رمان پشت یک دیوار سنگی
- ژانر: عاشقانه، همخونه ای، کلکلی
- نویسنده: aram_anid
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 613
از یه زندگی، شایدم 2 تا. آشنا برای بعضی ها و غریبه و مجهول برای یه عده دیگه. کسایی که شاید دیده باشیم و شایدم نه. یه دختر و یه پسر که به دنیا اومدن و ساخته شدن برای زندگی مجردی و تنهایی. هیچ رقمه شکل و رفتارشون به مسئولیت و تعهد و… نمی خوره. زندگی های مستقل با عقاید و رفتارهای خاص خودشون که شاید برای بعضی ها قابل قبول نباشه. حالا تصور کنید این دوتا آدم سر راه هم قرار بگیرن. چه جوری با هم کنار میان؟؟….
- نام: رمان فتنه گر
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه اشکو
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 282
آذر یه دختر دستفروش اما با عزت نفسیِ که بخاطر فرار از ازدواج اجباری ناپدریش از خونه فرار میکنه و با اعتماد به عشقش وارد خونه ی عمه ی فرزاد میشه، بی خبر از اینکه پسر دایی عشقش از خارجکشور میاد و همزمان با این اتفاق خانواده ی فرزاد شروع به اذیت و آزار آذر می کنن و آذر با نقشه به خواستگاری پسر دایی عشقش جواب مثبت میده و....
- نام: رمان اندوه ماهی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: تکین حمزه لو
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 552
اندوه ماهی را قرار داده ایم داستان دختر لالی به نام ماهی که با توجه به مشکلات و شرایطی که در زندگی دارد سعی می کند مانند آدم های عادی زندگی کند و عاشق شود، ماهی عاشق شایان است اما پدر و مادر شایان به طمع پول بیشتر مانع خوشبختی این دو می شوند و با دروغ سعی می کنند بینشان فاصله بیندازند اما با مرگ پدر شایان، تمام دروغ ها بر ملا می شود و ماهی بر سر دوراهی سختی می ماند…