- نام: رمان انقضای عشق تو
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: آذر یوسفی و زهرا زنده دلان
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 682
باربد مهرزاد، مرد 28 ساله ای که توی خودخواه بودن رو دست نداره ! غرورش رو به هر چیزی ترجیح میده و تنوعطلببودن، براش یک بازی شیرینه! رئیس یک شرکت هواپیمایی بزرگه و عادت داره با دخترای رنگ و وارنگ، یک عشق بازی طولانی داشته باشه و بعد از چند ساعت، اونارو برای همیشه از زندگیش خط بزنه، اما...!
- نام: رمان قول فرشته
- ژانر: عاشقانه، بزرگسال، خارجی
- نویسنده: Aleatha_Romig
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 307
درحالی که دست رت دور مچم محکم تر میشد، وارد سالن شدیم. اما اینجا با همه جای عمارت که قبال دیده بودم خیلی فرق می کرد. اینجا خیلی شاهانه بود. انگار برای اعضای خانواده سلطنتی درست شده بود. نفس عمیقی کشیدم و به کسی که کنارم نشسته بود نگاه کردم، پیراهن سفید مردانه رت تو بدن عضلانیش کشیده شده بود و روش تاکسیدویی که کاملا برازنده اش بود پوشیده بود. چشم هام رو بالا نبردم تا نبینم که اون داره با اون نگاه تاریکش نگاهم میکنه...
- نام: رمان معامله با شیطان
- ژانر: عاشقانه، بزرگسال، خارجی
- نویسنده: Aleatha_Romig
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 358
من اورت رت رامسس هستم. شهر نیواورلئان، قلمروی منه. بعد از کاری که انجام دادم، بعضی ها میگن من سه شیطانم. من میگم من مردی هستم که میدونه چی میخواد و هیچ چیز منو از رسیدن به خواسته هام باز نمیداره. من نیواورلئان رو گرفتم و حالا اما اوبراین رو میخوام. به عنوان دختر رقیب و دشمن قسم خورده پدرم،سرنوشت اون اینه که همسر من بشه. اما حالا تو دنیای منه. وقتشه که اونو با شیطان معامله کنم.
- نام: رمان همیشگی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: ستایش راد
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 644
در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را تجربه کردیم و قول ماندن دادیم. من خیالم؛ دختری که توانست با قدرت عشق خاطرهها را زنده کند. ما عاشق بودیم، ما نشانکرده بودیم؛ اما یک حرکت اشتباه، یک لغزش کوچک، یک پرواز از آسمان دلتنگی تو، همهچیز را تغییر داد.
- نام: رمان بیشعوری
- ژانر: اجتماعی
- نویسنده: خاویر کرمنت
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 170
درباره بیشعوری در دوره معاصر است. بله، و تاثیر عمیقی که بیشعورها با نفوذ در اجتماع، سیاست، علوم، تجارت، دین و امثال اینها در دنیای معاصر می گذارند. به نظر نویسنده، بیشعورها احمق نیستند، اتفاقا بیشتر آنها نابغه اند؛ اما نابغه هایی خودخواه؛ مردم آزار، با اعتماد به نفس بالا و البته وقیح که نتیجه تیزبازی هایشان در نهایت به ضرر خودشان و اطرافیانشان می شود. نویسنده با شوخ طبعی و یک عالمه ماجراهای ساختگی نظریه من درآوردی خودش را مطرح می کند: بیشعوری یک بیماری مسری است و دارد دنیا را تهدید می کند! باید کاری کرد والا بیشعورها دنیا را نابود می کنند...
- نام: رمان چهار راه پولس
- ژانر: موفقیت
- نویسنده: رابرت کیوساکی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 77
مدیریت خرج و مخارج یکی از مهمترین چالشهای زندگی هر فرد است. اینکه چه شغلی داریم و درامد ما از چه محل است، تنها بخشی از این مقوله است. آنچه اهمیت دارد آن است که بدانیم چطور هزینههای خود را مدیریت کنیم و کیفیت درآمدی خود را بالا ببریم. رابرت کیوساکی در کتاب چهار راه پول سازی به شمای کلی از نحوه کسب درآمد اشاره میکند. سپس ترجیحات افراد مختلف جهت حضور در هر یک از بخشهای درآمدزا را موردبررسی قرار میدهد.
- نام: رمان آو
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مهین عبدی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1031
چیزی نمانده... به آوازهای بیقرارِ باد و رقصِ دلبرانهی برگهای این باغ... به دل کندن چنارها از برگهای پهنِ پنج پری... به هزار رنگ شدن روزگار و تجلی دوبارهی بهار... به عطر و بویِ بِههای لبِ طاقچه و دانههای قرمز انار... به قدم زدنهای عاشقانهمان و خشخش برگها...و به خلق شاعرانههای قشنگ...چیزی نمانده است تا ظهور عشق... همان عشقی که من را بیقرارِ روزهای با توبودن کرد... همانها که با لبخند جذاب مردانهات، با دو انگشت شست و اشارهات بینیام را میفشردی و زیر لب برایم نجوا میکردی:-تو خودِ آوازِ بیقرارِ منی!
- نام: رمان رخ زبرجد
- ژانر: عاشقانه، انتقامی، معمایی
- نویسنده: سیلوا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1558
همه چیز، سیاهی است و سیاهی... به جایی رسیدهای که نه جلوی پایت را، نه پیش رویت را، نه پشت سرت را و نه خودت را میبینی. گام پَسینت میرسد به پوچی و زمین پشت سرت هم... پر از هیچ... پلی نمانده که خرابش نکرده باشی! آدمی نمانده که پسش نزده باشی! و اینجاست که او میآید... هنگامی که من ماندهام و خودم و یک کولهبار درد و تنهایی! من ماندهام و روحی درهم شکسته و روانی از هم پاشیده... و اوست که دم مسیحاییاش، مرا زنده میکند.مردی از تبار گریگور با گذشتهای تاریک...
- نام: رمان زیر باران های جنوبی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: معصومه راهپیما
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2034
البرز مردیست با یک زندگی پیچیده؛ روزمرگی های پشت سر هم! زن بیماری که البرزهر روز بر حسب وظیفه به او سر می زند. گل و مایحتاج زن را می برد با سکوتش مواجه می شود و بر می گردد به زندگی افتضاحش. خطا و خیانت فقط و فقط مرهم های اشتباهی اند برای زخم عمیقِ روحش! اما درست در وقتی که انتظارش را ندارد؛ زندگی اش زیر و رو می شود...
- نام: رمان عاشقی درست و حسابی
- ژانر: عاشقانه، بزرگسال
- نویسنده: هلن هوانگ
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 910
(گودریدز) وقتی آنا سان، ویولونیست، خیلی تصادفی از طریق یه ویدئو یوتیوب وایرال میشه و توی حیطهی کاریش به موفقیت میرسه، احساس میکنه صلاحیت کافی رو نداره و برای اینکه دوباره به موقعیت قبلی برسه خودشو به آب و آتیش میزنه. و زمانی که دوست پسر قدیمیش بهش میگه قبل از یه تعهد دائمی لازمه برای مدتی توی رابطهی آزاد باشن...
- نام: رمان عروس زیبای من
- ژانر: عاشقانه، غمگین
- نویسنده: آیسا سادات حسینی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 396
این داستان در مورد دختری زیبا و باهوش به اسم تیارا است که در دوران نوجوانی به آیهان معلم کلاس های کنکورش دل می بازد. روزگار می گذرد تا این احساس دو طرفه می شود و قصد ازدواج دارند اما همه چی با دخالت فرید پسر یکی از دوستان پدر تیارا، به هم میخورد و باید دید سرنوشت این سه نفر در آخر چگونه رقم میخورد...
- نام: رمان دل بی جان
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: سیما احمدی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 3854
من جانانم… دختری در دنیای واقعی… بدون فانتزی ها و تخیلاتی که در ذهن وجود دارد… جهانم پر از درد و رنج، مملو از شادی های کوچک است… اینجا خبری از مهر و محبت های کلیشه ای نیست.. تک به تک صفحات زندگیم پر از اتفاقات خوش و ناگوار هست، اما در بین تمام این اتفاقات دست هایی برای حامی بودن هست دست هایی که… اینجا خود برزخ است، مرزی بین خواستن و نداشتن…
- نام: رمان گاهی برای دیدن چشم ها را باید بست
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: افسانه نیک پور
- ویراستار: رمان خوان
پریسا و پریا پس از هشت سال دوری یکدیگر را به طور اتفاقی در خیابان می بینند. این دیدار باعث میشود پریسا خاطراتش با پریا را که در کنار یکدیگر ولی با شرایطی بسیار متفاوت بزرگ شده مرور کند. پریسا دختر کارگر خانواده ی پریا بوده و مقصر شرایط ناگواری که بر روی تمام مراحل زندگی اش از جمله تحصیل، عشق و ازدواج و... سایه انداخته کسی جز خانواده پریا نمیداند. اما پس از رویارویی دوباره با پریا، به نکات تازه ای پی می برد...
- نام: رمان تولد لوکا
- ژانر: انتقامی، هیجانی، بزرگسال، مافیایی
- نویسنده: لیانا دیاکو
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 90
وقایع این داستان درست بعد از فراری دادن تونی و لوسیا توسط امیلی در پایان رمان عشق و آبرو صورت میگرید. باید رمان انتقام و آبرو و عشق و آبرو را مطالعه کرده باشید تا متوجه روند داستان شوید...
- نام: رمان عروسک شیطان
- ژانر: عاشقانه، انتقامی، معمایی
- نویسنده: Dreamr girl
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2538
من اسیر شدم... در قلمروی شیطان... راهی برای رهایی و فرار نیست... جز اسارت کشیدن...من مجبور شدم... به عروسک شیطان شدن...