- نام: رمان بدنام
- ژانر: عاشقانه، خارجی
- نویسنده: ناشناس
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1236
هرروز دعا میکردم تا شوهرم دوباره عاشقم بشه. بعد از 15 سال با هم بودن اون ازم دور شد و بغل یکی دیگه رفت. همهی چیزی که میخواستم این بود که برگرده پیشم. بعدش جکسون امری ظاهر شد. قرار بود برای ذهنم یه حواسپرتی باشه.یه رابطهی کوتاهمدت در تابستون.یه تقویت کنندهی اعتماد بنفس برای قلب داغونم. همه چیز خوب بود تا وقتی که یه شب قلبم یه ضربان رو جا انداخت. انتظارش رو نداشتم که من رو بخندونه. که باعث بشه فکر کنم. باعث بشه ناراحتیم یجوری ناپدید بشه.من دعا کردم اون مال من بشه...
- نام: رمان ردیف کلاغ ها
- ژانر: عاشقانه، معمایی
- نویسنده: مهسا_الف
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 471
برخی از جرایم هرگز فراموش نمی شوند. حنا در زندگی اش به خطر نمی زند، آپارتمانش را با وسواس در یک منطقه ی مطمئن و امن با همسایگانی خوب انتخاب میکند، جایی که بتواند یک زندگی آرام و کم حاشیه داشته باشد. اما گاهی این خطر است که به دنبالت می دود و یک اشتباه کافیست! تنها یک اشتباه… وقتی که درب خانه را به روی عاشقی پنهانی باز می کند. مردی که تا به حال ملاقات نکرده را میبیند که از او تقاضای ازدواج میکند، عمادی که هرگز پاسخ رد را نمی پذیرد و حنا را به سوی جهنم می کشاند...
- نام: رمان عابر بی سایه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زینب ایلخانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1480
رسومات كهنه و متحجر يك قبيله مرا از دل تمدن بيرون كشيد و حال من اسير امپراطوري بزرگ تو! خانى و جان شده اي... سرزمين وجودم را با يك شبيخون به تاراج ببر و قلبم تنها غنيمت اين جنگ! قسم ميخورم تسليم تسليمم... درنگ نكن با عشق بتازان و بيا...
- نام: رمان دختر اجباری
- ژانر: عاشقانه، طنز، کلکلی
- نویسنده: حدیث R
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 721
چرا مادر و پدر من فکر میکنن با ازدواج من میتونن علاقه و رفتار های منو کمرنگ کنن؟ هووف… تقه ای به در خورد. ماهی؟؟ روی تخت نشستم مامان وارد اتاق شد و با دیدن من که با قیافه شلخته و موهای ژولیده روی تخت نشسته بودم جیغ کشید. _وا خاک عالم تو چرا هنو حاضر نشدی؟؟! این لباس های پسرونه و زشت رو هم از تنت بکن... (این رمان جلد دوم رمان هانا پسر تقلبی است.)
- نام: رمان تصاحب لیلی
- ژانر: مافیایی، خارجی
- نویسنده: لیانا دیاکو
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 491
لوسیفر، خطرناک ترین و وحشی ترین جنایتکار شهر برای وصول طلبش به خونه ی یکی از مشتری هاش میره. بدهکاری که به جز یه همسر با زیبایی افسانه ای آه در بساط نداره، لیلی. قانون میگه لوسیفر باید مرد رو همراه همسرش سلاخی کنه. اما حیف از اون صورت زیبا نیست؟ برای کشتن لیلی هیچ وقت دیر نمیشه...
- نام: رمان تا نیمه شب مال من باش
- ژانر: عاشقانه، تاریخی، خارجی
- نویسنده: لیزا کلیپاس
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 383
برادر امیلیا هتوی به تازگی مقام وایکنتی رو به ارث برده، ولی چون اجداد هتوی ها فرزند نامشروع بودن، اونا برای زندگی در جامعه ی اشراف تربیت نشدن و مدام آبروریزی می کنن. امیلیا بزرگترین خواهر، که تنها فرد بالغ و عاقل خانوادشه، تصمیم داره ازدواج نکنه تا بتونه از خواهرها وبرادرش مراقبت کنه ولی با روبه رو شدن با کم روهان، کولی جذاب، که با چهره ی برنزه و چشمهای طلاییش درست شبیه خدایان باستانه محاسباتش بهم میخوره. کم روهان به شدت پولداره و می تونه مشکلات برادر احمقش رو حل کنه ولی امیلیا نمی خواد زیر بار تعهد ازدواج با هیچ مردی بره...
- نام: رمان ماهبد
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: صاد_الف
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 976
رمانی پر راز و متفاوت از دختری که با گرفتن فراموشی ناخواسته پا به خونه شوهری می زاره که می خواسته ازش طلاق بگیره، اما باربد اون رو تو خونه زندانی میکنه و مجبورش میکنه...
- نام: رمان در گرگ و میش اغوایم کن
- ژانر: عاشقانه، تاریخی، خارجی
- نویسنده: لیزا کلیپاس
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 828
پاپی هاتاوی عاشقانه خانواده غیرعادیش را دوست دارد، هرچند که آرزو داره که عادی بشه. دست تقدیر باعث ملاقات او با هری راتلج، که یک هتلدار و مخترع مرموز با ثروت، قدرت زیاد و یک زندگی مخفی خطرناک است می شود. پاپی با پذیرفتن پیشنهاد او همه را شوکه می کند اما پی میبرد که شوهر جدیدش تنها عاشق اوست، اما مورد اعتماد نه...
- نام: رمان در طلوع وسوسه ام کن
- ژانر: عاشقانه، تاریخی، خارجی
- نویسنده: لیزا کلیپاس
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 523
کو مریپن شخصیت اصلی داستان، کولی وحشیای که تربیت شده تا برای قبیلش بجنگه و بکشه، روی كمرش طلسم بدبختی رو حمل میكنه. اون مثل شيطان قويه و زیباست. اون قاتل و بيرحمه و هر جا بره این طلسم همراهشه. طلسمی که مادرش رو کشته و هر کسی که وارد قلبش بشه رو هم میکشه.قبیله کو نیمه مرده رهاش میکنن و خانوادهای پیداش میکنن... وین دختر زیبا، ظریف و بیمار خانوادست که کو از همون لحظه ی اول عاشقش میشه ولی به خاطر طلسمش نمیتونه بهش نزدیک بشه، تا اینکه...
- نام: رمان نخل ها ایستاده می میرند
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: مهسا باقری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 884
داستانی از اشتباهات من و تو… از خودخواهیهای اطرافیانمان... از عشق من و از کینههای تو… داستانی از سرخوردگیهای من... از غرور تو...
- نام: رمان جدال عشق و غیرت (جلد اول)
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: شایسته نظری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1520
باز هم دلی که شکسته می شود، باز هم اشک هایی که ریخته می شود و باز هم ازدواجی اجباری؛ بدون توجه به دل آدمی...
- نام: رمان روزهای نیمه ابری
- ژانر: عاشقانه، انتقامی
- نویسنده: الف_صادقی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1714
وصال دختری پرستار که به همراه برادر و مادربزرگش زندگی میکند. برادرش با دختری پولدار فرار میکند و هیچ کس نمی داند علت فرارشان چه بوده. این دختر فراری برادری خشن و غیرتی با مادری مریض دارد. پولاد، وصال را اذیت می کند و باور ندارد که وصال چیزی از فرار نمی داند. تا جایی که وصال مجبور می شود همراه مادربزرگش فرار کند و در یک عمارت از زنی مریض پرستاری کند. غافل از اینکه خودش، خودش را به دام انداخته و عمارت، خانه ی پولادخان است...
- نام: رمان پایگاه ویژه
- ژانر: عاشقانه، هیجانی، پلیسی
- نویسنده: سارا هاشمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 4613
ميان سياهی مطلق بود، نفس عميق کشيد اما جز بوی تلخ خون، هوايی عايدش نشد. مردمک هايش ميان کاسه ی چشمانش می گشت اما، چيزی جز همان سياهی يک دست نبود. دوست داشت فرياد بزند، گرچه صدا نداشت. حنجره اش شبيه سياه چاله ای در دور افتاده ترين زندان دنيا بود. اين قدر بو تند و زننده بود که با هر بار نفس کشيدن، گويی ريه اش را پر از خون می کردند. کم کم طعم شور و مرده اش را هم روی زبانش حس کرد. نفس های گرمی روی صورتش نشست...
- نام: رمان آغوش گرم انتظار
- ژانر: عاشقانه، هیجانی، بزرگسال
- نویسنده: آیلار و زهرا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 905
سلین دختری مظلوم که به اصرار یکی از دوستانش راهی پارتی میشه در اون پارتی اتفاقاتی میوفته که سرنوشت سلین تغییر میکنه وارد راهی میشه که اصلا فکرش رو هم نمی کرده..
- نام: رمان نپنته
- ژانر: عاشقانه، طنز
- نویسنده: مطهره نقی زاده
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 531
عشق را در چشمان سیاه رنگش یافتم، زمانی که برای اولین بار با آن دو گوی براق به من زل زد چیزی در دلم فرو ریخت و قلبم محکم به سینه ام کوبید. حضورش شد مرحمی بر تمام زخم ها و نوازش هایش آرامم کرد همچون زمانی که پدر دستش را بر سرم می کشید، اما زندگی همیشه روی خوش نشان نمی دهد گاهی همان عشق به نفرت تبدیل می شود و اینجاست که برای هزارمین بار متلاشی میشوی، آیا می توان دوباره از جا بلند شد؟ آیا همان نفرت می تواند کمک کننده باشد ...؟