- حجم: 1.91 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان دریا همون دریا بود، دربارۀ مردی به اسم محسنه که تازه از زندان آزاد شده و همراه یکی از همبندیهاش به اسم عیسی که ۲۵-۲۶ سال داره، راهی سفر شمال میشن. توی تمام چند سالی که از حبسش میگذره، هیچکدوم از زندانیها از دلیل حبسش باخبر نمیشن. حالا محسن میخواد پرده از راز چندساله برداره اونهم فقط برای ...
- حجم: 2.42 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان همه حالتو میپرسن درمورد زنی به نام هستی هست که از همسرش جدا شده. کمی به زندگی بعد از جداییش و مشکلاتش پرداخته و به علت جداییش اشاره میشه و تاثیر انتخاب های اشتباه....
نام این اثر: رمان همه حالتو میپرسن
نگارنده: ف کوئینی
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان همه حالتو میپرسن
- مامانی...
چشمم رو یک بار بستم و باز کردم. باز ...
- حجم: 2.42 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان همه حالتو میپرسن درمورد زنی به نام هستی هست که از همسرش جدا شده. کمی به زندگی بعد از جداییش و مشکلاتش پرداخته و به علت جداییش اشاره میشه و تاثیر انتخاب های اشتباه....
نام این اثر: رمان همه حالتو میپرسن
نگارنده: ف کوئینی
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان همه حالتو میپرسن
- مامانی...
چشمم رو یک بار بستم و باز کردم. باز ...
- حجم: 4.41 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پیدای پنهان، درباره یه دختر است که بعد از فوت پدرش با پسرعموش که همخونشون و مثل برادرش بوده باید زندگی کنه. اما اون اول همه اموال رو بالا میکشه و بعدم ادعا میکنه که عاشقشه و میخواد بهش دست درازی کنه. اما شبانه از اون شهر میره یه خونه که روح داره و اون روح یه فرد ...
- حجم: 4.41 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پیدای پنهان، درباره یه دختر است که بعد از فوت پدرش با پسرعموش که همخونشون و مثل برادرش بوده باید زندگی کنه. اما اون اول همه اموال رو بالا میکشه و بعدم ادعا میکنه که عاشقشه و میخواد بهش دست درازی کنه. اما شبانه از اون شهر میره یه خونه که روح داره و اون روح یه فرد ...
- حجم: 11.8 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پنهان ترین نیمه شهر راجع به دختر و پسری به اسم نعنا و کیارشه که در گذشته خیلی همو دوست داشتن. ولی بابای کیارش نعنا رو تهدید میکنه و نعنا مجبور میشه کیارش رو از خودش برونه و کیارش از نعنا متنفر میشه. حالا بعد چند سال نعنا مجبور به کار تو شرکت کیارش میشه.....
نام این اثر: رمان ...
- حجم: 11.8 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان پنهان ترین نیمه شهر راجع به دختر و پسری به اسم نعنا و کیارشه که در گذشته خیلی همو دوست داشتن. ولی بابای کیارش نعنا رو تهدید میکنه و نعنا مجبور میشه کیارش رو از خودش برونه و کیارش از نعنا متنفر میشه. حالا بعد چند سال نعنا مجبور به کار تو شرکت کیارش میشه.....
نام این اثر: رمان ...
- حجم: 4.06 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان بازی سرنوشت اینگونه شروع می شود...بوی لاستیک اذیتم میکرد، اما نه اندازه ی تمام ساعت هایی که با بوی تعفن عرق مسافر بغل دستی ام کنار آمده بودم. وقتی از مهماندار خواستم به او بگوید در صورت امکان لباسش را عوض کند، راه حلش ادکلن تلخ و تندی بود که با بوی عرقش ترکیب وحشتناکی را ایجاد کرد. ...
- حجم: 4.06 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
داستان رمان بازی سرنوشت اینگونه شروع می شود...بوی لاستیک اذیتم میکرد، اما نه اندازه ی تمام ساعت هایی که با بوی تعفن عرق مسافر بغل دستی ام کنار آمده بودم. وقتی از مهماندار خواستم به او بگوید در صورت امکان لباسش را عوض کند، راه حلش ادکلن تلخ و تندی بود که با بوی عرقش ترکیب وحشتناکی را ایجاد کرد. ...
- حجم: 6.48 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
فتح کردی شقایق های دشت خیالم را و باز کردی دریچه های روشنایی را به افق چشمانم. با من بگو از طعم چشمانت وقتی نگاهم را معطر می کند. وقتی قبله ی نفسهایم میشود... با من بگو از محرابی که چشمان تو رسم میکند و مرا به خود میخواند، باران شو! ببار بر من، بر کویری تشنه، بر کوره راهی ...
- حجم: 6.48 مگابایت
- منبع تایپ: funysho.com
فتح کردی شقایق های دشت خیالم را و باز کردی دریچه های روشنایی را به افق چشمانم. با من بگو از طعم چشمانت وقتی نگاهم را معطر می کند. وقتی قبله ی نفسهایم میشود... با من بگو از محرابی که چشمان تو رسم میکند و مرا به خود میخواند، باران شو! ببار بر من، بر کویری تشنه، بر کوره راهی ...
- نام: رمان رایحه محراب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: لیلی سلطانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 5249
مثل تمام روزهای گرم و آفتابی تیر ماہ، بانوی آسمان روی سر حیاط سایه انداخته بود. چشم به عقب گرداندم و خوب اطراف را دید زدم! خبری از مامان فهیمه و ریحانه نبود اما برای اطمینان خاطر، پاورچین پاورچین بدون دمپایی روی موزاییک های داغ قدم برمی داشتم. از ترس این که نکند یکهو حاج بابا هوس کند وسط ظهر به خانه جلوس کند، روسری حریرم را مرتب کردم… هرچند موهای بافته شدہ ام روی کمرم افتادہ بود!
- نام: سیاه مست
- ژانر: عاشقانه، اجباری، درام، انتقامی
- نویسنده: تمنا زارعی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1512
جنازهی خواهرِ یارا، نامزدِ سهند خان بزرگ آبادی رو صبح زود تو خونه باغ یه مرد غریبه پیدا کردن! سهند خان انتقامِ این رسوایی و بی آبرویی رو از خواهر کوچیک یلدا گرفت!
- نام: رمان خانم جذاب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: یسنا یاسر
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2015
همتا دختر ساده ای که با مردی به نام حسام که دارای مشکل روانی است ازدواج می کند اما شب اول عروسیشون اتفاقی میوفته که...
- نام: رمان آبان سرد
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: فاطمه خاوریان
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2019
میان تلخی یک حقیقت دست پا میزدم و فریادرسی نبود. دستی نبود مرا از این برهوت بی نام و نشان نجات دهد. کسی نبود محکم توی صورتم بکوبد و مرا از این کابوس تلخ و شوم بیدار کند! چیزی مثل بختک روی سینه ام افتاده بود و انگار کسی با تمام قدرتش دست هایش را دور گلویم انداخته بود و داشت خفه ام می کرد! خفگی بهترین تعریف برای این حال نزار و بی نفسی بود. صدای جیغ مژگان را بیخ گوشم می نشیندم و فکر می کردم چقدر خوب است که دستی دور گلویش نیست و میتواند راحت داد بکشد، زار بزند! خاک ها را روی تن مادر دوست داشتنی از دست رفته ام ریختند صدا در گلویم شکست و فقط توانستم خاک ها را چنگ بزنم.