- نام: رمان هنگامه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 277
سال ها گذشت. سال هايي كه بدور از نظام در تنهايي و غم سپري شد. اما هنگامه قول داده بود تا ايستادگي كنه و به خودش و ديگران ثابت كرد از هيچ به همه چيز رسيدن يعني چه. حالا بعد از سال ها دوباره نمي توانست نسبت به او يگانه عشقش كه در حال نابوديست بي تفاوت باشه. حلقه ي مهري كه هنوز گسسته نشده او را وادار به ملاقات نظام مي كرد. تصميم گرفت راهي شيراز شود. همه كارها توسط وكيلش انجام شده بود، فقط مانده بود ملاقات او با نظام و سهامداران اصليه شركت تا بتواند شركت و زندگيه نظام دشتي را از نابودي نجات دهد…
- نام: رمان اشک ستاره
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 168
با این که غروب نزدیک است و تا ساعتی دیگر همسر و فرزندم مثل دو آدم قحطی زده به خانه می آیند و طلب غذا می کنند، اما دوست دارم به هنگام آماده کردن غذا زندگی ام را برایتان شرح دهم...
- نام: رمان روزهای سرد برفی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 129
خواب با قدرت خواندن ادامه بیت را از چشمم ربود و با مهارت دست در یقه ام انداخت و گردن باریک و ضعیفم را به زیر پنجه های قوی اش فشرد. بگونه ای که صدای تق مهره های گردنم را شنیدم و دردی که مثل صاعقه در سر و گردنم پیچید هشداری بود که بفهمم با حریفی نیرومند روبرو هستم. و علی رغم میلم باید بازی را به او واگذار کنم و مغلوبش شوم کتاب را برهم گذاشتم . از پشت میز تحریر کهنه، ارث رسیده از پدر زیر چشمی نگاهی اجمالی به اتاق انداختم. بوی فتیله سوخته بخاری بینی ام را آزارد...
- نام: رمان شیدایی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 186
داستان زندگی دختر جوانی به نام تارا است که بسیار نجیب و معصوم بوده و عاشق حکمت نامی میشه. ولی بازی تقدیر باعث میشه که او در لج و لجبازی با حکمت با فرد ثروتمندی به نام عماد آهنچی ازدواج کنه…
- نام: رمان عالیه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 315
عالیه برای مدتی به منزل عمهاش میرود. در مهمانی که عمهاش گرفته بود با همکاران قدیمی عمهاش آشنا میشود. ندیمه خانم یکی از دوستان عمهاش در مورد برادر زادهاش هدایت صحبت میکند و به هم خوردن نامزدیاش با دختری به نام عسل. ندیمه خانم معتقد بود هدایت قلبش از سنگ است که حاضر نشده به خاطر عسل نامزدش از گل و گیاه هایش دل بکند...
- نام: رمان ب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 129
عشق همیشه در خانه آدم را نمی زند. ماجرا از آنجایی شروع می شود که دوست برادر رویا در خانه آنها سکنی می گزیند. او عاشق رویاست اما دخترک نمی داند و تن به ازدواجی دیگر می دهد. هنگامی که به دلیل نازایی از همسر خود جدا می شود، به عشق خسرو پی می برد…
- نام: رمان اتوبوس
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 197
رمان دو بخش دارد، دفتر سفید و دفتر سیاه که هر دو زندگی یک نفر را روایت می کند. اولی داستان تخیلی و رویایی دخترک را و دومی داستان واقعی و زندگی اسفناک او را که برایش پایانی زیبا و قشنگ در پی دارد. واقعیت این است که مسئولیت دختری که در پرورشگاه بزرگ شده، بعد از چندین سال به عمویش در یکی از روستاها واگذار می شود. بعد از مدتی جوان خیّری با خواندن دفتر سفید او که از پرورشگاه گرفته جنازه نیمه جاندار او را در بیمارستانی می یابد و بنا به دلایلی تصمیم می گیرد حضانت او را به عهده بگیرد...
- نام: رمان ابلیس کوچک
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 333
بستابه و متین دو جوانی هستند که به هم علاقه دارند، اما به سبب غرورشان از عنوان کردن و پرده برداشتن از این عشق و علاقه سر باز میزنند. هر کدام منتظر هستند تا دیگری سخن از عشق به میان بیاورد و این موضوع باعث شده است که دو سال از عمر خود را در بلاتکلیفی سپری کنند. بستابه به خاطر شغلش زیاد سفر می کند و متین دوستی صمیمی دارد به اسم سروش که همیشه رازها و درد دل های خود را با او در میان می گذارد. سروش مهندس معمار است و کاری به او پیشنهاد می شود که متین را برای همراهی و کمک با خودش می برد و در مهمانی…
- نام: رمان حرم دل
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، انتقامی
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 151
ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎیی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺁﻥ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﯿﮋﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻓﻘﯿﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﭘﺪﺭ، ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻋﻤﻮﯼ ﭘﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ و ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻓﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ. ﻓﺮﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ...
- نام: رمان پریا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فهیمه رحیمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 238
از روزي كه در محله ديو تنوره كشيد و سر به آسمون ساييد. آدم هاي بي ريا و صميمي هم در آتش تندر سوختند و جان به در برده ها بره معصوم مهرباني و رافت را به پاي غول قرباني كردند تا صباحي بيشتر از اين عروس هزار چهره كام گيرند. چهره ها رنگ باخت و لبخندها به بيرنگي نشست الفاظ ساده و صميمي زير كلمات پر طمطراق و سنگين له شد و نابود شد. درختان كهنسال اره و جوي از وحشت دامنش خشك شد و…
- نام: رمان نیلوفر مرداب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: نسرین ثامنی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 386
مهشید دختری بسیار آرام و زیبا است که مادرش را از دست داده و با ازدواج مجدد پدرش همراه با نامادری نامهربان و سختگیرش بدری زندگی می کند، بدری تصمیم دارد مهشید را وادار به ازدواج کند، مهشید برای فرار از این ازدواج به دایی اش پناه میبرد و…
- نام: رمان عروس سیاهپوش
- ژانر: عاشقانه، غمگین
- نویسنده: نسرین ثامنی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 71
در گورستان غوغای غریبی بر پا بود. زن و مرد، پیر و جوان، خرد و کلان، همه و همه با چشم های گریان، نگران و غمگین به اطراف می نگریستند. من نیز ماتم زده و…
- نام: رمان صبح پشیمانی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: نسرین ثامنی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 78
شبست و قایقم بشکسته و دریاست توفانی ز هر موجی به گوشم می رسد بانگ پریشانی ره منزل نمی دانم ز غوغای گرفتاری چو مرغی آشیان گم کرده در شب های بارانی لبم می خندد و دل در حصار سینه می گرید...
- نام: رمان تندیس عشق
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: نسرین ثامنی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 277
با ناراحتی نگاهی به ساعت انداختم. مدت زیادی بود که از منزل خارج شده بودم با دلهره و اضطراب راه خانه را در پیش گرفتم. معطلی بیش از اندازه رویا در کتابخانه باعث شد که دیرتر از وقت معمول به خانه برسم دلشوره روبرو شدن با قیافه عصبانی و پرسشگرانه پدر هر لحظه اعصابم را بیشتر تحریک می کرد...
- نام: رمان شب های خاکستری
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: نسرین ثامنی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 88
بعضی ها به من می گویند که خاطرات یک زن 60 ساله که در زمان حیاتش منتشر گردد هیچ پیامی به همراہ نخواهد داشت. خصوصاً که این گونه سرنوشت ها در جامعه ی ما اگر فراوان نباشند نادر هم نیستند, اما من اهمیتی به سن و سال خودم نمی دهم و عقیدہ دارم که سرگذشته ای تکراری هم می تواند در نوع خود آموزندہ و مفید باشد زیرا....