- نام: رمان محله ممنوعه (جلد اول)
- ژانر: ترسناک، تخیلی
- نویسنده: blod (سحر نور باقری)
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 284
داستان در مورد پسری به اسم حسامه. این آقا یه روز با رفیقش سیاوش میره یه مهمونی. اونجا دختری رو میبینه و ناخواسته دل میبنده. بدون این که بدونه اون دختر چیه و کیه. بعد از اون مهمونی اتفاق هایی برای حسام میوفته که خیلی هم خوشایند نیستن و حسام بارها و بارها راهی بیمارستان میشه. با حقیقت هایی رو به رو میشه که براش غیر قابل باورن اما راحت اونا رو میپذیره. حقیقت هایی که باعث میشه حسام بفهمه نصف بیشتر وجودش انسان نیست. با کمک دوستاش میخواد بفهمه که چیه. در این بین سحر و دوستانش هم به کمک حسام میان.
- نام: رمان مایی دیگر (جلد دوم)
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: صبا ترک
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 576
جلد دوم از رفتن سویل برای دور ماندن از اتفاقات آتی بعد از پیدا شدن مازیار و بعد برگشت و اتفاقات گذشته که باعث دزدیده شدن سویل بود و مشکلات بین عماد و سویل و مشکلات روحی سویل هست..
- نام: رمان سویل (جلد اول)
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: صبا ترک
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 771
عماد، مردی سی و چند ساله است که تموم زندگیش رو به نفرت از زنها گذرونده و به سخت گیر و وسواسی بودن معروفه! اما حالا طی یک اتفاق، سویل رو پیدا می کنه. سویلی که یک دختر ربوده شده و شکنجه دیده ست، اما هنوز امید به زندگی بهتر داره تا بتونه جهنم گذشته رو با بهشت ساخته شده توسط عماد تغییر بده.
- نام: رمان هیچکس اینجا گم نمی شود
- ژانر: عاشقانه، انتقامی
- نویسنده: پرن ثابت
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1969
نیلگون سال آخر دبیرستانش با دبیر جذاب دیفرانسیلش رابطه عاشقانهای برقرار میکنه که به نامزدی منجر میشه. حالا 7 سال از اون ماجرا گذشته و نیلگون با کسی که روزی برادر شوهرش بود هم خونه شده و انوش که شناختی از چهره نیلگون نداره بهش ابراز علاقه میکنه و...
- نام: رمان دیدار اول
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: مینا.س
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 996
دیدار اول داستان زندگی واقعی مهساو آشنایی غیرمنتظرش با مردی که باتمام معیارهاش فرق داره کسی که نجاتش میده و زندگیشو برای همیشه تغییر میده...
- نام: رمان دور دست ها
- ژانر: تخیلی، طنز
- نویسنده: ماه ساکت
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 395
دوتا دختر یکی شیطون یکی اروم... مریم و شیما... زندگی عادی... هیز بازی های عادی دخترونه... دانشگاه... کلا یه زندگی عادی دارن... تا اینکه دو تا موجود عجیب از نوع کنیاناییرا وارد زندگی اینا میشن... و اون ها رو مجبور به انجام بعضی کارا میکنن و در نهایت...
- نام: رمان پناه بی قراری
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه سادات مظفری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2264
در میان هیاهو ی آشنایان غر یبه... تنها کسی باش که دستم را می گیری... تو ای غریبه آشنا... که ناگاه بر دلم قدم نهادی... و با آرامش رفتارت... طوفانی تماشایی در دلم بر پا نمودی... پناهم باش و با آغوشت... کمی آرام کن بی قراری های این دخترک تنها را... ای فانوس روشن شب های تاریک ... دستم را رها مکن... بگذاری که پناه بی قراری های این دخترک بی قرار باشی...
- نام: رمان کمی برایم عشق دم کن
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: شهلا خودی زاده
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1579
مهندس نوشین مجد، دختر جوانی که توانسته خلاقیت و توانایی و شایستگی خود به عنوان یک خانمِ مهندس، به تمام همکاران و اطرافیانش ثابت کند، حالا قراره است وارد یک کمپ پر از مرد شده تا جایگزین معاون یک پروژه (پل سازی) بشود، اما سرپرست کارگاه کسی نیست جز (یاشار توانا) یک مهندس به شدت ضد زن کسیکه اجازه نزدیکی هیچ خانمی را به کارش نمیدهد، او با کارشکنیهای زیادی برای از بین بردن این پروژه روبه رو است اما ...
- نام: رمان به من نگو دیوونه
- ژانر: عاشقانه، کلکلی
- نویسنده: queen_eliza و tinas_beth
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 164
پرستو 22 ساله خوشو میزنه به دیوونگی! چرا؟؟ چون پیام قصد داشته آبروشو ببره… (از همه لحاظ !!!) تو تیمارستان یه دکتر خوشگل و جذاب و مغرور و اخمو هست به اسم آراد. پرستو با دیوونه بازیاش آرادو دیوونه میکنه!! میگی نه؟ برو بخون! مطمطنم هم میخندی… هم گریه میکنی... هم روحیت عوض میشه!…
- نام: رمان اکیپمون
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه حکیم آرا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 429
ما یه اکیپ دختریم… دخترانی که نمی دانند غم را چطور می نویسند… شاد و سرخوش بی بهانه به خوشی هایشان می رسند اما… کی فکرشو می کرد زندگی چهارتا رفیق به تباهی کشیده شود… چرا دیگه رنگ خوشبختیو نمیبینن… نفس دختری که… سرگذشت هر یک چه می شود؟! عشق جای نفرت را می گیرد اما چگونه؟! خیانت و انتقام چه می شود؟! بیگناهی آن ها چطور ثابت می شود؟! همه و همه در اکیپمون...
- نام: رمان شب نما
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: نسرین جمال پور
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1014
شب نما قصه ای پردرد است که تصویر خیانت مادری را در برابر پسرش روایت میکند... داستانی عاشقانه از مظلومیت کودکان مورد دست درازی قرار گرفته و نوزادانی که معتاد متولد میشوند...
- نام: رمان کویر تشنه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم اولیایی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 802
داستان درباره ی دختری به اسم مینا هستش که جدیدا با پسری به اسم عادل از یک خانواده ی ثروتمندی آشنا شده، عادل قصد داره که با مینا ازدواج کنه ولی مینا عادل رو فقط واسه دوستی میخواد و قصد ازدواج با اونو نداره، تا اینکه مینا پسر عموی عادل رو میبینه و عاشق اون میشه اما...
- نام: رمان در امتداد مرگ
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: کیمیا هاشمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 84
آراز رستگار، نوه خان زاده تبریز، یه پسر از یه خانواده متعصب و با اصل و نصب، برای یه انتقام به عنوان نفوذی پلیس توی مهمونی هایی که مرکز خلافه رفت و آمد داره و خودشو بین اونا جا زده...
- نام: رمان باورها ترک برمیدارند
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: آسیه احمدی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 4997
دختری ازجنس حوا... دختری ازجنس لطافت های دخترانه... محکم، مغرور، زیبا دختری که همیشه سعی کرده برای اسطوره ی زندگیش افتخار باشه دیگران براش تصمیم میگیرن واسطورش که همیشه پشتش بوده سکوت میکنه قهرمان های زندگیش کمرنگ میشن واون میبینه همه چیز اون طور که فکر میکرده نیست وآشنا شدنش بامردی که جز حس تنفر چیزی به همراه نداره فراز، مردی مغرور و قدرت طلب، دختری رو لایق خود نمی بیند و وجود دختران در زندگیش تنهابرای قدرت و جایگاه است هرز نیست ولی پاک هم نیست دختری که قراراست قربانی باشد و پسری که قرار است این دختر را نردبانی برای بالا رفتن وپیشرفت زندگی اش کند...
- نام: رمان مات (جلد اول)
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فرناز احمدلی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 601
رها زنی 23 ساله موفق و مستقل که یکبار ازدواج کرده و به دلیل خیانت همسرش جدا شدن. رها عاشق بچست ولی دیگه نمی خواد ازدواج کنه پس تصمیم می گیره بدون ازدواج بچه دارشه. یه شب میره به یه مهمونی و به مدت یه شب صیغه مرد جذابی میشه که حتی اسمشو نمیدونه. رهای خوش شانس همون شب حامله میشه و نقشش میگیره اما نمیدونه آدم اشتباهیو به عنوان پدر بچش انتخاب کرده مردی که همه با شنیدن اسمش لرزه به تنشون میوفته...