- نام: رمان جانا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مطهره حیدری
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2663
جانا مستخدم سر به زیر و سادهی یه بیمارستانه که دختر بازترین دانشجوی پزشکی عاشقش میشه و واسه به دست آوردنش دست به هرکاری میزنه تا اینکه هر دوشون میفهمند خانوادههاشون...
- نام: رمان گیلدا
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: فاطمه زمانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 691
دنیام رو غم برداشته... ولی تو اومدی. هربار که نگاهت می کردم خیال می کردم به ابلیس نگاه میکنم، ولی زمان بهم فهموند که تو... فرشته ای نه من... تو کنارم بودی که همه منو فرشته ی موطلایی خطاب می کردند... من گیلدا فروزش... روزی با هزاران آرزو برای ساختن زندگی دوباره از شهر شعر و غزل به شهر نکبت و سیاهی یعنی تهران پا گذاشتم. من، گیلدا دختر خورشید، بی پدر و مادر، بی حتی ذره ای محبت پدری با به تهران آمدنم پا به دنیای کثیف تر از قبلم گذاشتم... شکستم، سوختم، متنفر شدم و...
- نام: رمان همتا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم السادات نیکنام
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 449
همتا دختری که در یک خانواده ی سنتی تربیت شده، از نوجوانی علاقه ی زیادی به پسر عموش داشته و حالا این علاقه شکلی دو طرفه و جدی گرفته... ولی بنا به دلایل و مشکلات خانوادگی همتا مجبوره دست رد به سینه ی پسر عموش بزنه… و این وسط اتفاق عجیبی میافته که پسر عموش براش شرط میزاره و ازش میخواد…
- نام: رمان دختر پسر نما
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: نیلوفر.ن
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 373
در يه شب زمستوني پسري در حالي که عصبانيه پاي پياده از خونه مادر و پدرش بيرون ميزنه و به سمت خونه خودش ميره نزديک خونه که ميرسه متوجه صدايي ميشه ميره ببينه چه خبره که با صحنه دعوا رو به رو ميشه همون طور که به سمت طرفين دعوا ميدوه حاضرين با ديدن اون پا به فرار ميذارن و تنها يه نفر رو زمين افتاده پسر لاغر و نحيفي که چاقو خورده اونو به خونش ميبره و اونجاس که ميفهمه پسري که اورده خونش يه دختره…
- نام: رمان ناتو
- ژانر: عاشقانه، جنایی
- نویسنده: ناشناخته و ناشناس
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 551
من یک قاتل سفارشی ام. امپراطوریم رو برحسب درد کسایی که شکنجه کردم، ساختم. اسمم با دعا زمزمه میشه و من نهایت تمام بدی هایی هستم که تو حتی تصورشم نمیتونی بکنی تا اینکه... پیداش کردم... دختری رو غرق در خون. حس و کشش وحشتناکی که به این دختر داشتم، بی دلیل اما جنونانگیز بود. می خواستمش. بخاطرش یک شهر رو آتیش می زدم و قتل عام می کردم چون، اون دختر اینجر منه...
- نام: رمان آینه های خونین
- ژانر: عاشقانه، هیجانی، معمایی، پلیسی
- نویسنده: مهنا
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 2360
بارت مددی، آخرین بازماندهی مافیا قاچاق که توانست از حصار پلیسها فرار کند و خدمتکار خنگش را هم بتواند از دست دشمنانش حفظ کند! حالا او به دنبال انتقام از کسانی است که موجبات از دست دادن قدرتش را فراهم کردهاند. اما غافل از نفوذی ای که...
- نام: رمان کابوس دردناک
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: عسل
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 643
نورا دختری که پدرش اون و بخاطر پول به یه مرد خوشتیپ و پولدار می فروشه و اون مرد هم برای اروم شدنش به نورا...
- نام: رمان فورهند
- ژانر: عاشقانه، هیجانی
- نویسنده: زیبا سلیمانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1962
نیلا دختر شرو شیطونی که دل در گرو پسر همکار پدرش میده و ماکان مجبور به همسفر شدن با نیلا میشه و توی این سفر اتفاقات جذابی برای این دوتا می افته که نتیجهاش میشه عشقی که حالا نیلا و ماکان رو توی خودش حل کرده... اما امان از کلیشههای برعکسی که یقهی هر دوشون رو میگیره و اونها رو از هم جدا میکنه.
- نام: رمان ب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: Parisa.m
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 421
روز ها میگذرن و من با خیال بی تو بودن زندگی میکنم. غرق در زندگی می شوم و انگار که نه انگار تویی وجود داشت. صدای مردم پر کرده است ذهنم را. دروغ ها در ذهنم کناره میگیرد و من درونم می شکند. گله دارم از هرکه می دانست و نمی دانست. از زمین و آسمان. از دریا و خشکی. از اینکه دروغ ها به خود اجازه ی نمایان شدن دادند. زندگی سخت شد با حقیقت. با حقیقتی که من را شکست. اما نسیمی که به سویم آمد حال خرابم را دگرگون کرد. ای نسیم زندگیم بمانو من را از نو بساز. نگذار تا حقیقت زندگی من را از ریشه بسوزاند…
- نام: رمان آیو
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مهسا رمضانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1594
داستان دختر جوونی به اسم مانداناست که یه تجربهی ناموفق از ازدواج داشته و حالا تنها زندگی میکنه. به تازگی به پسر جوونی به اسم حافظ سعادت دل بسته. از طرفی داستان قتلهای زنجیرهای که هدایت پروندهشون رو سرگرد حامد سعادت داره و پرونده زمانی به اوج میرسه که حامد متوجه رد پای ماندانا و ربط گذشتهش به قتلهای زنجیرهای میشه.
- نام: رمان پای درخت سیب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: ستاره شجاعی مهر و بهاره زعفرانی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 518
جانان به همراه دوستانش به شمال می روند و یک شب وقتی در ویلا هستند سه پسر وارد آنجا می شوند. اهورا ادعا دارد ویلا متعلق به اوست؛ در حالی که دخترها آن را از شخص دیگری اجاره کرده اند. اهورا به یک شرط اجازه می دهد آن ها در ویلا بمانند و آن شرط این است که…
- نام: رمان مردم ظالم
- ژانر: عاشقانه، مافیایی، خارجی
- نویسنده: J_J_McAvoy
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 1354
لیام کالاهان، رییس آینده مافیای ایرلنده. یه عوضی بیرحم که تنها تفریحش بعد از ادم کشی، شکستن زناست. غرورشون رو له میکنه. اون به شدت سلطهگره. برای صلح بین مافیای ایرلند و مافیای ایتالیا، مجبور به ازدواج با دختر مافیای ایتالیایی میشه؛ ملودی نیکی جیوانی.ملودی،نه یه زن ضعیفه و نه میشکنه.اون رییس قدرتمندمافیای ایتالیاست و به عنوان بیرحمترین زن شناخته میشه. زنی که بریدن دست دو مرد رو در پرونده کاریش داره.زنی که تفریحش سکسه و از هیچ مردی،فرمانبردای نمیکنه. جدال خونینی که بین این دو شکل میگیره و لیام درصدد له کردن ملودیه و ملودی درصدد کشتن لیام.
- نام: رمان عشق شکلاتی
- ژانر: عاشقانه، طنز، کلکلی
- نویسنده: یلدای نیمه شب
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 703
دختری شر و شیطون که به خاطر ماموریت پدرش به خونه دوست پدرش میره و مجبور میشه نقش معشوقه پسر شیطون و مغرور خانواده اونهارو بازی کنه و در این بین اتفاقات جالبی میفته که خوندنش خالی از لطف نیست...
- نام: رمان من بر می گردم
- ژانر: عاشقانه، انتقامی
- نویسنده: سمیه.ف.ح
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 304
قصه ما ، قصه تقاصه، قصه انتقام. داستان ماجرای واقعی زندگی زنی به اسم مهتابه که خواهر و همسرش بهش خیانت می کنن و با هم رو هم میریزن، جوری که مهتاب با داشتن یه بچه ناگزیر به طلاق می شه چون خواهر هجده سالش، از همسرش بارداره و دو تا خواهر نمی تونن همزمان زن یه نفر باشن. اون می ره، ولی به خودش قول می ده بیاد و انتقام خودش و دخترش مهلا رو از اونا بگیره. تو این راه، خدا و بعضی آدمای دور و برش، کمکش می کنن و…
- نام: رمان ویرانی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: رویا رستمی
- ویراستار: رمان خوان
- تعداد صفحات: 525
آنیل دختر چاق و تقریبا معمولیه که با تهمت فاسد بودن به وسیله ی نامادری بارمان از خونه ی نوروز خان تو یه شب سرد پاییزی فرار می کنه. 9سال بعد در حالی که زنی زیبا و یه کارخونه دار موفق و معروف شده به شهر برمی گرده تا انتقامش رو از بارمان و بقیه ی اعضای خانواده اش بگیره و این وسط…